جعفر عظیم زاده: مبارزات کارگری در ایران نویدبخش دموکراسی و عدالت اجتماعی است
جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: مبارزات طبقه کارگر در ایران پیشینهای طولانی دارد و تأثیر زیادی بر تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور داشته است. بهبیان دیگر، جنبش کارگری ایران از خرداد ماه ۱۲۸۹ که موفق شد نخستین سندیکای مستقل خود را توسط کارگران چاپخانههای تهران تشکیل دهد تا امروز، نقش تعیین کنندهای در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران داشته است.
تشکیل هستههای مقاومت در برابر اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰، تلاش برای تصویب نخستین قانون کار مدون در سال ۱۳۲۵، پشتیبانی از محمد مصدق برای ملی شدن صنعت نفت در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ و همچنین سازماندهی اعتصابهای گسترده در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ که به سقوط سلطنت پهلوی انجامید، از جمله برجستهترین نقش آفرینی کارگران ایرانی در تحولات سیاسی سده اخیر بوده است
در سالهای اخیر هم خواست افزایش دستمزدها، مهارتورم، تشکیل سندیکا، توقف برنامه آزاد سازی قیمتها، توقف خصوصی سازی خدمات عمومی بهویژه در حوزه آموزش، بهداشت و مسکن و مواردی از این دست، همواره به عنوان مطالبات اصلی جنبش کارگری در ایران مطرح بوده است.
اعتصابهای فراگیر پرستاران یکی از دهها نمونه از اعتصابهای صنفی در ایران است که با وجود سرکوبها، همچنان در شهرهای مختلف کشور ادامه دارد.
مجله حقوق ما برای بررسی اعتصابهای صنفی و کارگری، دستاوردهای جنبش کارگری ایران در چهار دهه اخیر و چشم انداز پیشِ روی این جنبش با جعفر عظیم زاده، فعال کارگری و دبیر هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران گفتوگو کرده است.
تجمعات اعتراضی پرستاران در ماههای اخیر بهطور پیوسته ادامه داشته است. ارزیابی شما از اعتصاب اخیر پرستاران در شهرهای مختلف ایران چیست؟
این اعتصاب با توجه به گستردگی و سراسری بودن آن دارای اهمیت فراوانی بود. طوریکه بنا بر اذعان مسئولان وزارت بهداشت این اعتصاب یک اعتصاب بی سابقه در یک صد سال اخیر در میان پرستاران بود و من تاکید میکنم این اعتصاب تا آنجا که به جنبه سراسری و اتحاد و همبستگی اعتصاب کنندگان بر میگردد، یکی از اعتصابات کم نظیر در طول چهار دهه گذشته در سطح کشور بوده است.
اما از طرف دیگر این اعتصاب نشان داد بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران و مزد بگیران زحمتکش به رغم سرکوب و ممنوعیت تشکلهای مستقل صنفی در بیش از چهار دهه گذشته، قادر به خود سازماندهی اعتراضات و اعتصابات سراسری برای دستیابی به خواستههایشان هستند. هر چند که هنوز، چه پرستاران و چه دیگر بخشهای طبقه کارگر ایران آنگونه که باید نمیتوانند این اعتصابات را تا تحقق کامل خواستهایشان ادامه دهند و نهادهای امنیتی با سرکوب، ایجاد فضای امنیتی و تهدید و دستگیری سازمان دهندگانش، همچنان میتوانند مانع تداوم و موفقیت چنین اعتصاباتی بشوند.
با این حال، ارزیابی از یک اعتصاب همچون اعتصاب پرستاران را نباید به چارچوب میزان دستیابی و یا عدم دستیابی آنان به خواستهایشان محدود کرد. چرا که چنین اعتصاباتی جدای از طول و عرض دستیابی اعتصاب کنندگان به مطالبات، هم از جنبه ایجاد همبستگی در میان اعضای یک صنف و تقویت روحیه مطالبه گری و نهادینه شدن سنتهای مبارزاتی دارای اهمیت فراوانی است و هم نقش انگیزشی موثری در میان دیگر بخشهای طبقه کارگر ایفا میکند.
علاوه بر اینها باید به این نکته نیز توجه داشت که اعتصابات سراسری و مهمی چون اعتصاب پرستاران از آنجا که بر متن وجود یک جنبش انقلابی زنده و جاری در کشور رخ میدهد میتواند تاثیراتی فراتر از گسترش و تعمیق مطالبه گری صنفی از خود بر جای بگذارد و به نوبه خود جنبش انقلابی حاضر در صحنه تحولات سیاسی کشور را نیز تقویت کند.
بهنظر شما، به طور کلی اعتصابات کارگری در چهار دهه اخیر چه دستاوردهایی داشته و چه تغییری در وضعیت کارگران ایجاد کرده است؟
به نظر من ارزیابی از دستاوردهای اعتصابات کارگری در چهار دهه گذشته یک موضوع چند وجهی است و نمیتوان به صرف کنکاش در وضعیت کارگران به استناج درستی از آن رسید. به این معنا که اگر بخواهیم به این مسئله از دریچه دست یابی کارگران به مطالبات خاصشان در یک محیط کار بپردازیم آنگاه میتوان گفت که این اعتصابات که نزدیک به صدرصد آنها پیرامون جلوگیری از اخراج سازیها، به تعطیلی کشاندن کارخانجات و عدم پرداخت به موقع دستمزدها بوده است، دارای دستاوردهای قابل توجهی بودهاند و حکومت و کارفرمایان در بسیاری از کارخانجات با این اعتصابات وادار به عقب نشینی شدهاند.
اما اگر بخواهیم به این دستاوردها از دریچه وضعیت عمومی طبقه کارگر و دستیابی آنها به مطالبات بنیادینی چون بر چیده شدن قراردادهای موقت، چگونگی تعیین حداقل دستمزد، حق برخورداری از تشکلهای مستقل کارگری و حق تجمع و اعتصاب بنگریم آنوقت باید بگویم که جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته چنان سرکوب خشنی را چه در جنبش کارگری و چه در جنبشهای مدنی و سیاسی و حتی عقیدتی به سرانجام رسانده و بر این متن آنچنان شرایط برده واری را بر طبقه کارگر ایران تحمیل کرده است که اساسا اعتصابات سراسری و بزرگ و تعیین کنندهای پیرامون دستیابی به این مطالبات در سطح کشور رخ نداده است.
به همین دلیل اگر بخواهیم اعتصابات و مبارزات کارگری را از زاویه وضعیت عمومی طبقه کارگر و دستیابی به این حقوق بنیادین که اساسا تضمین کننده بهبود شرایط زیست و کار کارگران در هر کشوری میباشد مورد ارزیابی و قضاوت قرار بدهیم پر واضح است که در یک کلمه میتوان گفت در طول چهار دهه گذشته نه تنها اعتصابات و مبارزات کارگران ایران دستاوردی نداشته و تغییر مثبتی در وضعیت آنان رخ نداده است بلکه به طور واقعی و عینی، شرایط معیشتی و شغلی میلیونها کارگر هر سال بدتر و فاجعه بارتر نیز شده است.
اما این تمام داستان جنبش کارگری و دستاوردهای اعتصابات و مبارزات کارگری در جایی مانند ایران نیست. اینجا کشوری است که در طول یک قرن گذشته در نتیجه سیطره حکومتهای به غایت استبدادی بر آن به جز چند دوره کوتاه، کارگران هیچ فرصت و امکان آزادانه و حتی نیم بندی را برای دفاع از حقوق انسانی خود نداشته و قادر به پی افکنی سنتهای مبارزاتی و تشکیلاتی متعارف و قوام مندی نشدهاند.
با این حال بر بستر دستاوردهای آن چند دوره کوتاه و شرایط به غایت غیر قابل تحملی که در طول ۴۰ سال گذشته بر طبقه کارگر ایران تحمیل شد کارگران در کلیه واحدهای تولیدی و صنعتی و خدماتی، به ویژه در مواجهه با اخراج سازیها، به تعطیلی کشاندن مراکز تولیدی و عدم پرداخت به موقع دستمزدها، به چنان مبارزه نفس گیری در سطح محلی و کارخانهای دست زدند که در موارد بسیاری علاوه بر دستیابی به مطالباتشان، موفق شدند “اعتصاب و تجمع” را در دو دهه گذشته به رغم غیر قانونی و حتی حرام اعلام شدن آن، به عنوان یک ابزار مهم و حیاتی در مبارزه برای دستیابی به مطالباتشان بر حکومت و کارفرمایان تحمیل کنند و در اغلب موارد دستمزد ایام اعتصاب خود را نیز بگیرند.
به طور خلاصه باید بگویم اگر بخواهیم از منظری عینی و تاریخی به دستاوردهای اعتصابات کارگری در طول چهار دهه گذشته و قبل از آن به مثابه وجهی از فرایند شکل گیری و تثبیت مناسبات سرمایه داری در ایران و به تبع آن رشد و شکوفایی طبقه کارگر به مثابه یک جایگاه اصلی تولیدی و اجتماعی بنگریم به نظر من اعتصابات محلی و کارخانهای در طول چهار دهه گذشته چونان تمرینی سنگین و طاقت فرسا پتانسیل لازم را در میان کارگران برای تشکل پذیری، در افتادن با قدرت سرکوب و اختناق و شیفت کردن به مطالبات بنیادین و حتی دخالت متعین طبقاتی در ابعادی میلیونی در سرنوشت سیاسی کشور ایجاد کرده است.
با توجه به وضعیت موجود، شما چه چشم اندازی پیشِ روی جنبش کارگری ایران میبینید؟
واقعیت این است که جامعه ایران امروزه در یک بزنگاه تاریخی و تعیین کنندهای برای گذار از کل آن شرایطی قرار گرفته است که از انقلاب مشروطیت به این سو و بهویژه در طول ۴۶ سال گذشته توسط حکومتهای استبدادی در تمام ابعاد زندگی سیاسی اقتصادی و اجتماعی فرهنگی بر مردم ایران تحمیل شده است. در این بین جنبش کارگری، هم به شدت متاثر از این اوضاع است و هم پتانسیل آن را دارد که تحولات سیاسی و اجتماعی کشور را در ابعادی تاریخی تحت تاثیر خود قرار بدهد.
به عبارت دیگر، با توجه به کل شرایط و اوضاع و احوالی که جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته پدید آورده، هر درجه از دستیابی کارگران به مطالباتشان به ویژه مطالبات بنیادینی چون موضوع قراردادها، دستمزدها و حق تشکل یابی و…، به شدت به سیاست و تحولات سیاسی در کشور گره خورده است و این گره خوردگی آنچنان شرایطی را پدید آورده است که چشمنداز جنبش کارگری با چشمنداز تحولات سیاسی کشور در یک امتزاج تاریخی قرار بگیرند.
در واقع دوره حاضر در تحولات سیاسی کشور به معنای وسیع و تاریخی کلمه شاخص ترین و متعین ترین دورهای است که جنبشهای اجتماعی مدرنی چون جنبش کارگری و جنبش زنان و….، در ابعادی گسترده و از پایین و به شدت تاثیر گذار، زمین را زیر پای قدرت سیاسی حاکم داغ کرده و کل طبقه حاکم را چه در قدرت و چه در اپوزیسیون دچار بحران وجودی و هویتی کرده است.
بر این مبنا، من فکر میکنم جنبش کارگری در تداوم مطالبات و اعتراضات صنفی محلی و کارخانهای، راه خود را به سوی اعتراضات و اعتصابات سراسری بازخواهد کرد و بر این متن، به ویژه با توجه به اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور و استیصال و درماندگی حکومت در پاسخ به مطالبات کارگران، به سرعت در مسیر امتزاج و پیشگامی تعیین کنندهای با جنبش انقلابی مردم ایران برای تغییرات بنیادین در کشور قرار خواهد گرفت.
اعتراضات سراسری بازنشستگان، پرستاران و در مقاطعی معلمان و کارگران پیمانی نفت، طلیعههای چنین روندی است که دیر یا زود به شکل خیره کنندهای محاسبات حکومت و همچنین اپوزوسیون شبه حکومتی و اعاده طلب را برای حفظ چهارچوبهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی فرهنگی یک صد سال گذشته در هم خواهد ریخت و راه خود را برای شکل دهی به ایرانی نوین و مبتنی بر آزادی و دموکراسی و رفاه و عدالت اجتماعی باز خواهد کرد.