بایگانی برچسب ها: آینه رود
می گذرد در شب آیینه ی رود خفته هزاران گل در سینه ی رود گلبن لبخند فردایی موج سر زده از اشک سیمینه ی رود فراز رود نغمه خوان شکفته باغ کهکشان می سوزد شب در این میان رود و سرودش اوج و فرودش می رود تا دریای دور باغ آیینه دارد در سینه می […]