این شعر را به خاطر بسپاریم تا بتوانیم جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا کنیم… انسان دشواری وظیفه است

از رنجی خسته‌ام که از آنِ من نیست بر خاکی نشسته‌ام که از آنِ من نیست با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست از لذتی جان‌گرفته‌ام که از آنِ من نیست به مرگی جان می‌سپارم که از آنِ من نیست. _______________ برگردان به کوردی: ناصر حسامی […]

میدانی به کجا بفرستی: در خطوط مقدم، خط اول آتش حتی اگر پل‌‌هایمان را منفجر کنند و هم پانتون‌‌های ما را، باز هم مرا خواهی دید که از رودخانه‌ی ابرو عبور می‌کنم در قایق بادبانی کوچکی شاید ده هزار بار منفجرشان کنند؛ ده هزار بار از آنها عبور خواهیم کرد به کمک گروه مهندسان در […]