✍️ مرتضی شریفی
در ۱۶ آبان امسال، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در توئیتر نوشت: “شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. از همین رو به دستور رئیس جمهور مازوت سوزی در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژه ای دارند، متوقف می شود. می توان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد”.
این عوام فریبی سخنگوی دولت اما فورا بر ملا شد! معلوم شد که خاموشی برق نه برای جلوگیری از تولید سم و نه برای حفظ جان مردم بلکه حاصل استیصال حکومت در تامین برق مردم است! در این رابطه مرکز پژوهشهای مجلس روز دوشنبه ۲۱ آبان تایید کرد که به دلیل کسری همزمان گاز، گازوئیل و مازوت مشکل تأمین برق در کشور ایجاد شده است.
در چنین اوضاع و احوالی است که دولت چاره ای بجز اعتراف به “ناترازی گاز” نداشته و به دستور”قطع برق سراسری” رو آورده و شورای اقتصاد دولت طی ابلاغیهای دستورالعملهایی برای حل این مشکل اعلام کرده که بندهای اصلی و قابل تحقق آن بر افزایش قیمت گاز و کاهش ساعات کاری یا تعطیلی ادارات و صنایع تمرکز دارد. وعلاوه بر آن و تا آنجاییکه به مردم برمیگردد پزشکیان برای “صرفه جویی” در برق توصیهِ پوشیدن لباس گرم در خانه میکند و میگوید خودش در خانه از لباس گرم استفاده میکند و اینکه “دیگران هم میتوانند این کار را انجام دهند”.
بر اساس آمارهای وزارت نیرو، ایران پارسال با ۱۱ هزار مگاوات و امسال با ۱۷ هزار مگاوات کسری تابستانی برق مواجه بود و پیشتر برخی از مقاماتِ برقی هشدار داده بودند که سال آینده کسری برق کشور از ۲۴ هزار مگاوات عبور خواهد کرد و نیاز به ۲۵ تا ۲۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری برای جبران این کسری است. جا دارد در اینجا به این مسئله نیز اشاره کنیم که رسوایی حکومت جمهوری اسلامی در نداشتن درآمد لازم برای هزینه انرژی بجایی رسیده است که ترکمنستان به خاطر تاخیر بیش از یک دههای ایران در پرداخت ۲ میلیارد دلار بدهی گازی، صادرات گاز به جمهوری اسلامی را در سال ۱۳۹۶ قطع کرد و بقول خود پزشکیان “این کشور همسایه” دیگر تمایلی به فروش گاز به ایران ندارد. آنوقت راه حل جناب رییس جمهور برای غلبه کردن به این معضل عظیم اجتماعی پوشیدن لباس گرم در خانه است! واقعا که شرم بر این حکومت و رییس جمهور آن!
باید از جناب پزشکیان پرسید گیرم مردم با پوشیدن لباس گرم خود را از سرما محافظت کردند تکیلف دیگر مسایلی که مستقیم و غیر مستقیم به برق وابسته اند چه میشود؟ تکلیف نان هایی که خیمر میشوند و باید دور انداخته شوند چه میشود؟! تکلیف هزاران کارگاه کوچک و بزرگ که در اثر قطع برق آسیب میبینند چه میشود!؟ تکلیف مراکز اداری و صنعتی که در زمان قطع برق کامپیوترهای آنها از کارمی افتد چه میشود!؟ بیمارستانها و مراکز درمانی چگونه باید جوابگوی بیماران و بخصوص در قسمت اورژانس باشند!؟ البته این را نیز نباید فراموش کنیم که این دولت “وفاق ملی” از قبل جواب همه این سوالات را در آستین دارد و بدون “رضایت مردم” دست به هیچ اقدامی نمیزند!
واقعیت آنست که حاکمان بهر حیله و دروغی متوسل میشوند تا عجز و ناتوانی خود در پاسخ دادن به پایه ای ترین نیازهای توده مردم، منجمله برق، را پنهان کنند. اما با هر دروغی مشت آنها بیشتر باز میشود و مردم بیش از پیش به سیاست های ضد انسانی آنها پی میبرند.
پزشکیان در توجیه توصیه اش بمردم برای پوشیدن لباس گرم برای صرفه جویی در برق میگوید “این منطقی نیست” که حدود سه برابر کشورهای اروپایی در کشور ما برق مصرف میشود. پزشکیان در حالی این دروغ را سر هم میکند که سرانه مصرف برق خانگی در ایران کمتر از ۱۲۰۰ کیلووات ساعت در سال است که ۳۳ درصد کمتر از کشورهای اروپایی است. علاوه بر این، بنابر آمار رسمی داخلی و همچنین آمارهای بانک جهانی و آژانس بینالمللی انرژی، سالانه بیش از ۲۸ میلیارد متر مکعب گاز تولیدی و ۴۰ تراوات ساعت برق تولیدی ایران در همان مرحله تولید، انتقال و توزیع تلف میشود که این ارقام معادل ۴۰ درصد از کل مصرف برق و گاز خانوارهای ایرانی است. آنوقت حکومت بجای چاره جویی و جلوگیری از این همه اتلاف انرژی توصیهِ صرفه جویی در مصرف برق به مردم میکند. اما مردمی که دیگر از فقر و بیکاری و تورم و بی مسکنی جانشان به لب رسیده و هر روز و در هر گوشه ای از کشور از این اوضاع جهنمی که حکومت برایشان بوجود آورده دست به اعتراض در خیابان و محل کار میزنند، به اندازه پشیزی به این عوام فریبی دست اندرکاران حکومتی ارزش قایل نمیشوند.
در پایان باید گفت که بحران انرژی تنها یکی از بحران حکومت اسلامی است. حکومت سالهاست که غرق در بحرانهای اقتصادی-سیاسی و اجتماعی است؛ بحران هایی نظیر فقر و بیکاری، تورم، مسکن، بحران در صندوق های بازنشستگی، عدم آزادی های سیاسی و اجتماعی؛ بحران هایی که هر روز بیش از پیش حکومت را تا سر حد فرو پاشی سوق میدهند. اما حکومت غرق در فساد و چپاولگری از توده های میلیونی چاره ای بجز توسل به دروغگویی از یکطرف و زور سرنیزه از طرف دیگرندارد.
تا آنجاییکه به توده های مردم فقیر و زحمتکش و مردم آزادی خواه و برابری طلب برمیگردد این اوضاع سالهاست که دیگر قابل دوام نیست. این را دیگر حتی مشاوران و اقتصاددانان نزدیک به حکومت نظیر مسعود نیلی از “منزلگاه بسیار خطرناکی” که در پیش روی حکومت است هشدار میدهند.
اگرچه در موازنه قوای کنونی مردم خشمگین از این همه ظلم و بی عدالتی چاره ای بجز تجمعات خیابانی ندارند اما با گسترش مبارزه در همه رشته های تولیدی و اداری، باید توازنه قوا به نفع کارگران و دیگر مزدبگیران را تغییر داد!
تنها در پرتو اتحاد و همبستگی همه مزدبگیران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری و دیگر اقشار اجتماعی است که میتوان بسوی تغییرات بنیادی در کشور حرکت کرد و جامعهای بر مبنای آزادی و برابری و رفاه همگانی ایجاد نمود.