✍️مرتضی شریفی
“طرح مردمی مدرسه سازی” طرحی است که با گذاشتن نخستین خشت آن توسط پزشکیان در چهارم بهمن امسال در منطقه پردیس اهواز آغاز شد؛ طرحی که وزیر آموزش و پرورش از آن بعنوان “نقطه عطفی” در نظام جمهوری اسلامی برای تحول در حوزه آموزش و پرورش و عاملی بر “توسعه کشور” خواند! طرحی که قرار است اساسا بر دوش “مشارکت مردمی و مسئولیت اجتماعی شرکتها” باشد؛ طرحی بر دوش “صنایع بزرگ مانند پتروشیمی ها، معادن و کارخانه ها”! که البته این طرح امر تازه ای نیست. به گفته معاون سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس در اردیبهشت امسال، ۵۷ درصد مدارس کشور با کمک اشخاص حقیقی و حقوقی ساخته میشود. به عبارتی دیگر، سهم جمهوری اسلامی در تامین اعتبار ساخت مدارس تنها ۴۳ درصد است.
اجازه دهید این نمایش مسخره پوشیدن لباس بناییِ پزشکیان بعنوان اقدامی در جهت تشویق مشارکت مردمی و مسئولیت اجتماعی را در بستر وضعیت اسفناک تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار دهیم.
در آذر ماه امسال، عباس زارع، مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران با اشاره به کمبود ۱۳ هزار کلاس درس در این استان گفت ساخت این تعداد کلاس هفت سال زمان میبرد اما “با اعتبارات فعلی”، برای رسیدن به حد استاندارد ۷۰ سال زمان لازم است. به گفته زارع برای تخریب و نوسازی و مقاومت سازی در استان تهران نیاز به ۶۹ هزار میلیارد تومان اعتبار است، این در حالی است که بودجه سالانه اداره کل نوسازی مدارس استان تهران، هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان است.
تازه این شرایط مدارس در پایتخت کشور است. وضعیت مدارس در استانهای محروم و مرزی بمراتب بدتر از پایتخت است. بعنوان نمونه و به گفته ابراهیم مرادی، مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کوردستان، ۲۰ درصد کلاسهای درس نیاز به مقاومسازی دارد و ۲ هزار و ۵۰۰ کلاس درس هم باید تخریب یا بازسازی شوند. بر طبق گزارش های رسمی، هفت استان کشور به ساخت و مقام سازی فوری کلاسهای درس مدارس نیازمندند.
وقتی به کمبود مدارس و نا امن بودن ساختمان های مدارس، کودکانی که هر ساله از تحصیل در مدارس باز مانده اند را نیز اضافه کنیم آنوقت میتوان به عمق فاجعه در آموزش و پرورش پی برد. حقوق چندین برابر زیر فقر تعداد زیادی از معلمان، کمبود معلمان، کلاسهای پر جمعیت و بسیار بالاتر از استاندارد، فقر اقتصادی دانش آموزان از دیگر عواملی هستند که نرخ ترک تحصیل دانش آموزان را هر ساله زیادتر میکند.
گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۳، از بازماندن بیش از یک میلیون کودک ایرانی از تحصیل و آموزش خبر میدهد. البته آمارهای غیر رسمی حاکی از بازماندگی بیش از ۵ میلیون کودک از تحصیل است. در این میان، استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، هرمزگان، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی و خوزستان بیشترین نرخ ترک تحصیل را دارند و سیستان و بلوچستان با بالاترین نرخ ترک تحصیل در میان استانهای کشور مواجه است.
همین اندازه نگاه گذرا به وضعیت آموزش و پرورش دانش آموزان نشان میدهد که جمهوری اسلامی نه تنها به اهداف سازمان یونسکو منجمله سند ۲۰۲۳ که بر طبق آن حکومت ها موظف به میسر کردن آموزش با کیفیت و فرصت های یاد گیری برابر برای همه شهروندان یک کشور اعتنایی نمیکند. بلکه و مهمتر از آن به اصل ۳۰ قانون اساسی که بر طبق آن حکومت موظف به فراهم کردن وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه شهروندان تا پایان دوره متوسطه است به اندازه پشیزی ارزش قایل نیست.
اما آنچه که حاکمان در تمام دوران چهل و شش سال گذشته و بخصوص در دوران ریاست جمهوری پزشکیان از آن غافل نبوده اند گسترش برنامه های ایدیولوژیک در مدارس شامل افزایش حضور دانش آموزان در مراسم پیاده روی اربعین، بازبینی کتب درسی به منظور تقویت مفاهیم “استکبارستیزی، “فرهنگ ولایت مداری” و “ترویج فرهنگ شهادت” برای تربیت دانش آموزانی “وطن پرست و ولایت مدار” بوده است. اما خیزش مردمی در سال ۱۴۰۱ که در آن دختران و پسران دانش آموز نقش برجسته ای ایفا کردند نشان داد که تمام نقشه های حاکمان بر باد رفته و حکومت هرگز نتوانست دانش آموزان را وا دار به تمکین به این فرهنگ قرون وسطی که هیچ قرابتی با دنیای قرن بیست و یکم ندارد نماید.
در بستر چنین اوضاع و احوال اقتصادی-سیاسی و اجتماعی و بخصوص وضعیت اسفناک آموزش و پرورش در مدارس است که جناب پزشکیان با این نمایش مضحک پوشیدن لباس بنایی بعنوان اقدامی برای آغاز “طرح مردمی مدرسه سازی” و بعنوان “نقطه عطفی” در نظام جمهوری اسلامی برای “تحول” در حوزه آموزش و پرورش، خود را مسخره عام و خاص میکند.
اما ما کارگران و دیگر مزد بگیران و والدین میلیون ها دانش آموز در اقصا نقاط کشور بخوبی میدانیم پزشکیان نماینده یک سیستم بحران زائی است که هیچ آلترناتیوی برای بحرانهای اقتصادی و اجتماعی که هر روز کل زیر ساختهای کشور را بیش از پیش به ورطه نابودی سوق میدهند ندارد. بهمین جهت هر جا که پزشکیان دهن باز میکند بجز عوامفریبی و گفتار درمانی حرف دیگری برای گفتن ندارد. پوشیدن لباس بنایی و سرو صدای تبلیغاتی وزیر آموزش و پرورش حول این نمایش مسخره را باید به پای همان فریبکاری های تا کنونی او نوشت.
آنچه مسلم است اثرات مخرب بحران در آموزش و پرورش تنها به زندگی دانش آموزان محدود نمیشود. این بحران همانند بحرانهای دیگر به زندگی میلیون ها خانواده ای که توان فرستادن فرزندان خود به مدارس خصوصی و با شهریه های بالا را ندارند و به تمام جامعه فرهنگیان و در یک کلام به همه مردم زحمتکش و شریف مرتبط است.
باید با اعتصابات و تظاهرات میلیونی حاکمان را وادار به عقب نشینی کرد! تمام افراد، نهادها و موسساتی که تا کنون از خون مردم محروم تغدیه کرده و از دادن هرگونه پاسخگویی معاف بوده اند را باید مورد بررسی قرار داده و میلیاردها دلار حاصله از ثروت باده آورده این زالو صفتان را باید صرف ساختن مدارس با استانداردهای قرن حاضر و صرف دیگر نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان نمود.