وزیر کار در ساعات اولیه بامدادِ آخرین روز سال، مبلغ حداقل دستمزد کارگران برای سال ۱۴۰۲ را با ۲۷ درصد افزایش به میزان پنج میلیون و سیصد و هشت هزار تومان، و افزایش برای سایر سطوح مزدی را به میزان ۲۱ درصد به اضافهی مبلغ هشت هزار و سیصد تومانِ روزانه اعلام کرد.
این شعبدهبازی محیرالعقول از سوی شورای عالی کار به نیابت از حکومتی انجام شد که تمام قد درمقابل نه تنها طبقهی کارگر و مزدبگیران ایران بلکه کل جامعه ایستاده است.
این حکومت آشکارا نشان داده است که نه تنها معیشت و کرامت را از کارگران و همه زحمتکشان سلب میکند بلکه با قتل و کشتار و سرکوب، جان و چشم و حیات انسانها را نیز میگیرد تا به حیات و بقای خود ادامه دهد.
بدون حتی یک لحظه اندیشیدن هم میتوان فهمید که این میزان از دستمزد برای کارگران درمقابل رقم واقعی هزینههای معیشت خانوار که به بالای ۳۰ میلیون تومان در ماه رسیده است، نه حکم تداوم زندگی بلکه حکمِ تشدید فقر و فلاکت و مرگ است.
حکومت هر ساله سطح معیشت کارگران و کارکنان چه در کارخانه و چه در ادارات، چه در بخش دولتی چه خصوصی، چه شاغل و چه بازنشسته را چندین برابر نسبت به میزان درآمد آنها تنزل داده و عقبماندگی مزدی فاجعهآمیزی به اکثریت قاطع جامعه تحمیل کرده است.
اما حتی اگر تمامی مشکلات معیشتی تحمیل شده به کارگران در سالهای گذشته را نیز نادیده بگیریم، در سال ۱۴۰۱ با تورم رسمی اعلام شدهی نزدیک به ۵۰ درصدی و رقم تورم بالای ۷۰ درصدی خوراکیها و همچنین سقوط بیش از یکصد درصدی ارزش پول ملی و همزمان با آن حذف ارز ترجیحی که منجر به یک انفجار بزرگ تورمی در نرخ واقعی اقلام و مایحتاج ضروری خانوادهها شد، شاهد تشدید بحران معیشتی بیسابقهای هستیم که خانوادهها را به مرز فروپاشی اقتصادی رسانده است.
با توجه به این میزان از گرانی و تورم دهشتناک تحمیل شده به جامعه، افزایش ۲۷ درصدی برای کارگران و ۲۰ درصدی برای کارمندان در سال ۱۴۰۲، نه تنها یک دهنکجی به خواستههای جامعه بلکه اعلان یک جنگ و دشمنی آشکار به میلیونها نفر از مزدبگیران ایران و خانوادههای آنان است.
حکومت شمشیر را از رو بسته است. فقر و فلاکت مفرط را به جامعه تحمیل کرده است، آزادیهای انسانی را از زنان و مردان سلب کرده است، تبعیض و استثماری بدتر از مناسبات بردهدارانِ پیشاتمدنی برای جامعه سازمان داده است و در مقابلِ هرگونه فریاد آزادیخواهی و برابریطلبی، خشونتبارترین روشهای سرکوب را به کار میبندد، زنان و کودکان را در خیابانها با گلوله میکُشد، چشم جوانان را کور میکند، بساط زندان و تجاوز را بسط میدهد، حملات شیمیایی به مدارس انجام میدهد و نیروهای سرکوبگر پلیس و گارد ویژه را به داخل کارخانجات و مراکز صنعتی و تولیدی گسیل میدهد تا مانع از هرگونه اعتراض و حقخواهی گردد.
با تمام این اوصاف ما با یک معادلهی ساده روبرو هستیم. یک طرف این معادله، جامعهای است که یک زندگی انسانی همراه با آزادی و برابری و رفاه میطلبد و طرف دیگرِ آن حاکمیتی است که با پرچم مرگ و نیستی درمقابل خواست کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان ایستاده است.
در چنین شرایطی بر تمامی کارگران، معلمان، پرستاران، کارمندان و تمامی مزدبگیران جامعه روشن است که هرگونه مطالبهگری و خواست بهبود اوضاع، توسط حکومت به بن بست رسیده است و راه همان راهی است که از شهریور سال ۱۴۰۱ آغاز شد، که باید آنرا ادامه داد و به پیروزی رساند.
تحقق این پیروزی نیز در گرو اتحاد تمامی کارگران و دیگر مزدبگیران است تا با دست بردن به اعتصابات و اعتراضات گسترده در تمامی کارخانجات و مراکز صنعتی و تولیدی بزرگ و کلیدی، مبارزات انقلابی جاری را تداوم بخشیده و به پیش ببرند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۲۹ اسفندماه ۱۴۰۱