وقتی تشکلهای واقعی کارگری ممنوع و نمایندگان واقعی کارگران از کار اخراج و یا راهی زندان میشوند، نهادهای دستساز حکومتی و “فعالین” و “کارشناسان” وابسته به آنها جولان دارِ میدانْ برای تعیین میزان دستمزد میشوند. نمونه این فعالین و کارشناسان کارگری فرامرز توفیقی (رییس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی) است که با استفاده از “مکانیسم جدیدی” و “خطکشهای دقیق برای تعیین مولفههای سبد معیشت” به پای میز مذاکره با نمایندگان کارفرمایان و دولت میرود!
توفیقی با به کارگیری این خطکشهایِ دقیق و مکانیسمِ جدیدی که در تیرماه ۱۴۰۰ بکار برده به این نتیجهگیری رسیده بود: ” بنابراین سبد معیشتِ «تقریباً واقعی» تیر ۱۴۰۰ برابر با ده میلیون و ۳۴۳ هزار تومان نرخگذاری میشود. این در حالیست که اگر سبد خوراکیها را واقعی در نظر نگیریم و همان اقلام خوراکی خام را به روال کمیته دستمزد شورایعالی کار مبنا قرار دهیم، با استناد به همین فرمول و همین ضرایب، سبد معیشتِ بسیار تقلیل یافته برای تیرماه، ۸ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان محاسبه میشود”. تورم و گرانی روزافزون از یکطرف، حقوقهای چندین برابر زیر خط فقر، خط فقری که کارشناسان حکومتی بالای ده میلیون تومان اعلام کردهاند از طرف دیگر، آنوقت “نماینده کارگری” خوشحال است از اینکه میزان سبد معیشت “تقریبا واقعی”ِ محاسبه شده از طرف او یک میلیون و هشتصد هزار تومان از میزان سبد معیشتِ غیر واقعی که کمیته دستمزد شورایعالی مبنای محاسبه قرار خواهد داد بیشتر خواهد بود. به این میگویند سفسطه بازی و یا بازی با کلمات و ارقام و آمار! در همین جا باید اضافه کنیم که کمیته دستمزد وابسته به کانون عالی شوراهای اسلامی کار در حالی رقم ۸,۹ میلیون تومانی سبد معیشتِ کمیته دستمزد شورایعالی کار را در بهمنماه پذیرفته است که همین کمیته در آبانماه هرینه سبد معیشت را ۱۱,۵ میلیون تومان برآورد کرده بود! پس اینهمه خطکشیهای دقیق و معیارهای جدید برای چه بود! واقعیت آنست که علیرغم آنکه فرامرز توفیقی و دیگر “نمایندگان کارگری” در مصاحبه و سخنرانیهای خود به چه رقمی برای سبد معیشت برسند همه ساله و در میز مذاکره به دستمزدِ حتی پایین تر از خط فقر رضایت داده و به خانههای خود بازمیگردند تا سالی دیگر این نمایش “سه جانبهگری” را از سر گیرند.
توازن قوا فاکتور اساسی در تعیین میزان دستمزد
سخنگویان و کارشناسان و فعالین کارگری وابسته به حکومت تلاش میکنند مسئله دستمزد را به فاکتورهای مختلف اقتصادی و سیاسی نظیر جنگ، تحریم، تورم، رکود، درآمد ناخالص ملی مربوط نمایند. اما مبارزه طبقه جهانی کارگر در طی سالیان متمادی نشان داده است که توازن قوا بین طبقه کارگر از یک طرف و طبقه سرمایهدار و دولت حامی آن طبقه از طرف دیگر یک فاکتور بسیار مهم در میزان تعیین دستمزد کارگران است. وقتی نمایندگان واقعی کارگران با پشتوانه میلیونی کارگران به پای میز مذاکره بروند آنوقت خطکشها و معیارهای واقعا جدیدی بمیان میآیند. آنوقت معلوم میشود که این کارگراناند که با اهرم اعتصاب دارایِ چه قدرتی در نظام سرمایهداری هستند! آنوقت این سرمایهداران و دولت حامی آنهایند که برای آنکه بیشتر از این اعتصابات کارگری “متضرر” نشوند مجبور به دادن امتیازاتی، هر چند موقتی، به کارگران میشوند.
کارگران چارهای ندارد مگر آنکه در اتحاد و همبستگی با سایر مزدبگیران و اقشار محروم جامعه چون جویبارها و نهرهای کوچک بهم بپیوندند تا اینکه بتوانند همچون رودخانهای خروشان بساط هرچه ظلم و بیعدالتی را از سر راه خود جارو کنند. به امید آنروز!
پیش بسوی اتحاد و همبستگی سراسری معلمان، کارگران و تمامی مزدبگیران با دیگر اقشار محروم جامعه!
هیئت تحریریه رسانههای اتحادیه آزاد کارگران ایران