اگر به اهدف پشت پرده چیدمان مهره های درون حکومت و سپردن کرسی قوای سه گانه قضاییه، مجریه و مقننه بدست چهره هایی با گرایش معین و سبقه مشخص و همچنین واگذاری صندلی های مجلس،وزارتخانه ها واستانداری ها حتی دهداری ها به سرداران سپاه ،در راستای یکدست نمودن و نظامی کردن بیشترقدرت که حامل یک پیام مشخص است “سرکوب هرچه بیشتر “لایه های مختلف مردم به ستوه آمده از فقر، گرانی وبیکاری وتبعیض ناشی از سیاست های غلط و مدیریت ناکارآمد دولتهای رفسنجانی تا رئیسی از یک سو ،واز سوی دیگر پاسخ دوگانه منبع قدرت به اعتراضات و مطالبات مستمر و چندین ساله گروه های مختلف مردم بویژه معلمان،بازنشستگان و کارگران که همواره با بی اعتنایی حاکمیت روبرو بوده است. از یک طرف به عنوان گروه های غیرخودی، و از طرف دیگر اعتراض یک روزه کارکنان دادگستری و سازمان زندانها تحت عنوان گروه های خودی که با وارد عمل شدن شخص اژه ای ورئیسی برای اجابت درخواست آنها و همکاری خوب مجلسیان و شخص آقای میرکاظمی ریاست سازمان برنامه وبودجه برای تامین اعتبار فوق العاده خاص آنها و افزایش چشمگیر حقوق این دسته از کارکنان قوه قضاییه، در حالی که عملا مجلس لایحه همسانسازی حقوق بازنشستگان با ۹۰درصد شاغلین را کنار گذاشته است و همچنین لایحه رتبه بندی معلمان در هاله ای از ابهام قراردارد و اینکه آقای میرکاظمی ریاست سازمان برنامه وبودجه کشور،بارها از تورم زا بودن افزایش ناچیزحقوق بازنشستگان دم می زند اینبار وقتی که نوبت به نیروهای خودی درون حلقه قدرت می رسد، افزایش چشمگیر حقوق آنها را نه تنها تورم زا نمی دانند بلکه با لطف و مساعدت و عنایت خاص شخص ایشان نیز همراه می شود بیندیشیم، به این نتیجه قطعی می رسیم که در تعریف غیرانسانی وسود محور جوامع سرمایه داری ،اعضای جامعه به میزان سود و فایده ای که برای کارفرمای بزرگ(حاکمیت) دارند به مفید وغیر مفید و به تعبیر ادبیات غالب جمهوری اسلامی به خودی وغیر خودی تقسیم بندی می شوند.از این نگاه است که بازنشستگان به عنوان افراد مصرف کننده و غیر مولد همچون کنده های نا کار آمد به کنار گذاشته شده و هیچ اعتنایی به آنها نمی شود. همچنین معلمان وکارگران و کارمندان وسایر اقشار خارج از دایره قدرت به عنوان افراد زیاده خواه و کسانی که ” پر رو” شده اند ،گوش شنوایی برای شنیدن فریادهای حق خواهی آنها برای داشتن یک زندگی شایسته انسان امروزی تا کنون نزد هیچ یک از مراکز قدرت وتصمیم گیری وجودنداشته است.
حاکمیت برای قلع وقمع کردن معیشت کارگران، معلمان، بازنشستگان وسایر اقشار مزدبگیر شمشیر را از روبسته است.تحمیل ریاضت کشی های گسترده ودادن وعده های توخالی و عوامفریبانه اینکه بعداز چهار دهه تحمل مشقت وسختی های جانکاه قراراست تا دوسه سال آینده وضعیت بهتر شود و شنیدن این سخن ازدهن شخص اول اجرایی کشور که ” دولت چه بکند؟” و “پررو ” خواندن بازنشستگان ومعلمان از سوی کسی که نام نماینده ملت را یدک می کشد و فلسفه وجودی وی این است که وکیل ومدافع حقوق مردم باشد اما در کنار دولت و رودر روی مردم به مصاف آنها می آید. همچنین تورم زا اعلام کردن افزایش ناچیز حقوق بگیران ازسوی میرکاظمی و اتحاد نامبارک مجلسیان و مسئولین اجرایی در راستای تدوین بودجه انقباضی برای ما و گشایشی برای خودی هایشان قطعه های پازل عدم تمکین به خواست مردم از سوی حاکمیت واعلان جنگ آشکار باندهای حاکم برکشور برعلیه اقشار فرودست وحقوق بگیران وبرقراری رژیم گرسنگی مطلق بر آنهاست.
حال آنکه رسیدن به بالاترین حد رفاه و بهره مندی از نیازهای اساسی وداشتن زندگی مناسب وشایسته انسانی حق همگانی است .وهیچ فرد یا نهادی باتوسل به زور وقدرت وسلطه اش نمی توانداین حق قانونی وابتدایی را از بازنشستگان ،کارگران ومعلمان وسایر افراد کشور سلب نماید.
هر روز در بوق وکرنا می دمند که دولت بودجه لازم برای عمل نمودن به حق قانونی ما را ندارد! سئوال این است برفرض اینکه اگر بودجه نباشد باید برای همه نباشد. نه اینکه عده ای با حقوق های چند صد میلیونی در ناز ونعمت ورفاه و بریزوبپاش های آنچنانی زندگی کنند و اکثریت عظیم مردم در فقر و بیکاری ، گرسنگی و بیماری ودرحسرت داشتن یک زندگی نرمال ،مستاصل ودرمانده باشند.
اگر برای من بازنشسته وسایر حقوق بگیران فرودست پول نیست پس چرا برای کارکنان دستگاه قضایی هست؟ یا اینکه حسب سود وزیان ،آنها برای نظام شما بیشترازمن بازنشسته یا فلان کارگرو معلم فایده دارند؟ چگونه است که بودجه صداوسیما دوبرابر،بودجه نظامی ۳۶درصد و بودجه شورای عالی حوزه های علمیه ۶۲ درصدافزایش داده می شود. همچنین پول واعتبار برای بذل وبخشش نهادها وسازمانهای غیر مولد وغیر خدماتی و بی حاصیت و بریز وبپاش های بی رویه ولخرجی های بسیار و حقوق های فوق نجومی خودیهایتان دارید اما به ما که میرسه” خزانه خالی میشه” و تنها افزایش چندرغازما تورم زا می شود؟!
سئوال ما این است که چرا ما باید تاوان بحرانهایی را بدهیم که هیچ نقشی در ایجاد آن نداشته ایم؟
کشورما کشوری ثروتمند واز نظر منابع زیرزمینی ومعدنی بسیارغنی و پتانسیل تامین هزینه زندگی چندین برابر جمعیت کنونی را دارد.اما متاسفانه سکان کشور در دست نالایقانی است که اغلب ثروت متعلق به عموم مردم را تاراج وتوسط انگل زاده ها غارت وبه خارج ازکشور منتقل می کنند.اگر جلو اختلاس ها، دزدیها وغارت ثروت کشور گرفته شود معیشت همه مردم ازجمله ما بازنشستگان به نحو شایسته ای تامین می گردد و فقر وفلاکت برای همیشه از زندگی مردم رخت برخواهدبست، جامعه شاهد رونق اقتصادی بوده و گشایشی در کسب وکار مردم ایجاد خواهدشد.
در آخر روی سخنم با کارگران،معلمان وتمام حقوق بگیران زیرخط فقر بویژه بازنشستگان عزیزاست.
عزیزان آنچه مسلم است حاکمیت
وازجمله دولت آقای رئیسی و مجلسیان اراده ای جهت حل مشکلات ما و برون رفت از این وضعیت فلاکتبار و نکبتی را ندارند.آنها سعی دارند به اشکال گوناگون از طریق زور و تهدیدو ترساندن ما،یا با وقت خریدن و دادن وعده های سرخرمن و حواله دادن به سالهای آینده ویا از طریق گروه ها وتشکلهای زرد حکومتی مانند کانون های بازنشستگی، خانه کارگر و گروه ها وکانالهای تلگرامی زیر نظر عناصر دولتی و وابسته صفوف مارا پراکنده و از ادامه مطالبه گری و طلب حق خود منصرف و یا به بیراهه ببرند.
گردانندگان گروهای زرد تلگرامی وفضای مجازی و اغلب کانونهای بازنشستگی و افرادمواجب بگیر و کسانی که به دنبال کرسی و منافع شخصی هستنددر تلاشند که مبارزات بازنشستگان و کارگران و معلمان وسایر حقوق بگیران را با مماشات و روشی تضرع آمیز و دعوت به نامه نگاری و مذاکرات یکطرفه بی حاصل وفرصت سوز به انحراف برده و مطالبات را مصادره کرده و ما را منفعل وچشم انتظار زمانی نامعلوم بنشانند.
روشی که کانونها وتشکلهای زرد دولتی و گروه های مجازی وابسته به آنها نظیر نامه نگاری،لابی گری و ملاقات با مسئولین دست چندم در پیش گرفته اند هدفی جز عقیم کردن اعتراضات وجلوگیری از تحرک وابتکار عمل ما ندارند.
کدام عقل سلیمی باور دارد در شرایطی که آقای میرکاظمی ، وکیل الدوله ها ورئیس آنها آقای قالیباف با بستن بودجه انقباضی علیه ما و فلسفه غلط تورم زا بودن افزایش حقوق ما از طرف سردمداران بودجه و قانونگذاری و تعیین ۱۰درصد افزایش حقوق برای سال آینده علیرغم تورم بالای ۵۰درصدی ،این حضرات گرهی از کار فرو بسته ی ما بگشایند؟
این رویکردمفهوم مطالبه گری را به شکل گردن کج کردن در برابر نهادهای دولتی که هیچ وقعی به شکواییه، نامه نگاری هاو درخواست های کنشگران صنفی نمی نهند سخیف می کند .مطالبه بدون مطالبه گری و مطالبه گری بدون اقدام مستقل ویکپارچه معنایی ندارد. پس تا زمانی بازنشستگان وسایر مطالبه گران صنفی صفوف خود را از محافظه کاران و افراد خودخوانده تحت عنوان نمایندگان بازنشستگان و مواجب بگیران وابسته به دولت جدا نسازندو خود به شکل مستقیم ومستقل پا به میدان مطالبه گری نگذاردو تشکل مستقل خودرا ایجاد نکند درب همچنان بر پاشنه بی اعتنایی حکومت می چرخد ودر این رهگذر ره به جایی نخواهیم برد. گروه های مطالبه گر بویژه بازنشستگان درمسیر مبارزه چندین ساله خودبه تجربه به این نکته رسیده اند که “فقط کف خیابون بدست میاد حقمون”.
برزو علیدادی بازنشسته
۱۱بهمن۱۴۰۰