خیش
شعر و آهنگ: ویکتور خارا
خوانندگان: امیلیانو گنزالس و پانچو گنزالس
گیتار: گوایتو گاتو
ترجمه شیرین میرزانژاد
گروه تئاتر اگزیت
دستم را سخت میفشارم و خیش را در زمین فرو میکنم.
سالیان سال را با آن گذراندهام.
چطور میتوانم خسته نباشم؟
پروانهها پرواز میکنند، جیرجیرکها میخوانند، پوستم سیاه میشود، و خورشید میدرخشد، میدرخشد و میدرخشد.
عرق مرا شیار میدهد و من زمین را،
بیوقفه.
امید را قاطعانه تایید میکنم
وقتی به ستارهای دیگر میاندیشم.
به من میگوید که هرگز دیر نیست.
کبوتر پرواز خواهد کرد.
پروانهها پرواز میکنند، جیرجیرکها میخوانند، پوستم سیاه میشود، و خورشید میدرخشد، میدرخشد و میدرخشد.
و عصرگاهان که بازمیگردم، در آسمان ستارهای پدیدار میشود،
به من میگوید که هرگز دیر نیست،
کبوتر پرواز خواهد کرد، پرواز، پرواز.
همچون یوغی تنگ بسته
مشتم را به نشانهی امید گره کردهام
چرا که همه چیز تغییر خواهد کرد…