۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳

داستانک «موش» ✍ فرانتس کافکا

داستانک «موش» ✍ فرانتس کافکا

برگردان: پرهام شهرجردی

موش می‌گفت: «آه، دنیا روز به روز تنگ‌تر می‌شود. قبلا آن‌قدر بزرگ بود که ازش ترسیده بودم، می‌دویدم، می‌دویدم و خوش‌حال بودم که آن دوردست‌ها دیوارهایی‌ست که از هر سو سر بلند می‌کند. دیوارهای عظیم آن‌قدر سریع به سمتِ هم دویدند که هنوز هیچی نشده به آخرین اتاق رسیده‌ام، آن گوشه هم تله‌ای‌ست که دارم به سویش می‌دوم».
«کافی‌ست مسیرت را عوض کنی». این را گربه گفت، پیش از آن‌که موش را بخورد.

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو شاخص

دسته ها