دیر خبرم کردی
وقتی رود با سکوتش سیاه پوش شد
و تو با فریادت سرخ پوش
تازه فهمیدم،
گل کردن نهال آگاهیات را ندیده بودم
تو هم اشارهای نکردی
خبری ندادی
دیر خبرم کردی
وگرنه شاید
اجازه نمیدادم سرطان با گلمیخهایش به سیخم بکشد
اما باز هم خوب است که هستی
چرا که سرطان و کرونا و مرگ
از تو میترسند
و در برابر سنگهای مشت تو
جاخالی میدهند
تا ریختن گلمیخهای این شوم بیشرم
منتظرم باش
ما در کنار هم
سکوت سیاه رود را خواهیم شکست.
و کرونا و اربابان ریز و درشتش را
با گلمیخها به سکوت وامیداریم
«علی یزدانی»
🌹◼️🌹علی یزدانی در شعرها و قصه هایش همیشه زنده خواهد ماند
یادش گرامی
🔸 منبع: کانون مدافعان حقوق کارگر