نوشتهی پیمان قلیپور:
همه چیز سادهست. یک طرف سیاهی مطلق واستاده. طرفی که از کوه و دشت گرفته تا دریا و دریاچهی این سرزمین رو نابود میخواد. طرفی که جوونای این کشور رو مرده میخواد. طرفی که زن و مرد رو حقیر و سرخورده میخواد. بعد خون شروع میشه. رد خون رو زمین رو بگیریم، از اعدامای ۶۷ بگذریم، از ۸۸ و دی و آبان بگذریم، همینطوری خونو دنبال کنیم، از آبان… از آبان بگذریم .. از هواپیمای اوکراینی و خوزستان و متروپل بگذریم … ته این خون میرسه به طرف دیگهی داستان. طرف ما. طرف مادرای ما. طرف مادرای دربند ما. طرف دیگه آدمای خسته از مرگ واستادن. آدمای خسته از فقر. آدمایی که میخوان زندگی رو دوباره به اینجا برگردونن. آدمایی که میخوان یکاری کنن دریاچهها پر بشه. زمینا آباد بشه. طرفی که مردم رو سربلند و قدرتمند میخواد. همه چیز سادهست. یا اون طرف وامیستی با زندان و شکنجه و گلوله و طناب دار تا جلو زندگی مردم رو بگیری یا وامیستی طرف ما. میشی صدای هزار هزار کشتهی این سالا. میشی صدای مادرای دربند ما. ولی وسطی نیست عزیز. اون وسط هرچی هس مرگه جای نفس کشیدن نیس. اون وسط جای قدم گذاشتن نیس پاتو بذاری تو خون غرق شدی. باید یا سمت جنایت واستی یا سمت شرافت.