✍️مرتضی شریفی
تجمع اعتراضی مشترک بازنشستگان فرهنگی و تأمین اجتماعی در روز سه شنبه ۱۷ بهمن در اهواز و شعارهای سر داده شده در این تجمع اعتراضی منجمله شعار “مخالفان پای دار، دولت حاج رییسی”! بیش از هرچیز نشان دهنده آن بود که علیرغم تلاشهای مذبوحانه حاکمان در تشدید سرکوب، زندانی و اعدام مخالفین در ماههای اخیر، پرچم آزادی خواهی و برابری طلبی که هم اکنون بازنشستگان با صلابت هر چه تمام تر آنرا حمل میکنند همچنان بر افراشته است! بازنشستگان در این تجمع اعتراضی نشان دادند که آمده بودند تا نه تنها به وضعیت بد معیشتی و عدم تحقق خواسته هایشان اعتراض کنند بلکه آمده بودند تا از طرف “ملت دلاوری” که دیگر “گول” نمی خورد تمام این سیستم دزد و چپاولگر و نماینده آن دولت “حاج رییسی” را که “روزنه را می بنده فکرِ بگیر به بندِ”، دولتی که “سخت افتاده به پیسی”، “دولت فقر و فساد” که “گوشت نمیدونه چنده” و دولتی که کشور را ” داد ه به باد” به محاکمه بکشانند!
رویدادهای ماههای اخیر؛ حمله همه جانبه به فعالین اجتماعی بخصوص افزایش اعدام های فعالین اجتماعی از یک طرف و افزایش بودجه ۵۸ در صدی بودجه صدا و سیما و قوه قضاییه نسبت به سال جاری؛ همگی نشان میدهد که حاکمان بیش از پیش یک جنگ آشکار و تمام عیاری در مقابل مردمی که از این همه ستم و بی عدالتی و انواع و اقسام تبعیضات ملی، جنسی و جنسیتی بستوه آمده اند و دیگر کاسه صبرشان لبریز شده است را شروع کرده اند. در مانده و ناتوان از پاسخگویی به هیچیک از مطالبات معیشتی و اجتماعی مردم ستم دیده، حاکمان مثل همیشه سرکوب و ایجاد جو ترور و وحشت را تنها راه بیرون رفت از این منجلابی که خود بوجود آورده اند میدانند. حاکمان با تلاشی مذبوحانه سعی میکنند تا به همگی نشان دهند که خیزش عظیم مردم در سال ۱۴۰۱ را کاملا به شکست کشانده و هرگونه صدای آزادی خواهی و برابری طلبی را در نطفه خاموش خواهند کرد.
چه خیال باطلی! این میلیون انسان زخم خورده و به ستوه آمده از این همه بی عدالتی و تبعیض در طی بیش از چهل سال و این مردم به پا خواسته بخصوص بعد از خیزش عظیم سال ۱۴۰۱ را نمیتوان دیگر به خانه هایشان برگرداند. هر روز اعتصابات و تجمعاعات کارگری و دیگر تجماعات اجتماعی منجمله بر سر کمبود آب، آلودگی محیط زیست در اقصا نقاط کشور برگزارمیشود؛ تجماعات اعتراضی که مستقیم و غیر مستقیم حاکمان دزد را مورد خطاب قرار میدهند. حکومت در مانده از این همه رزمندگی مردم هر روز به سراغ یک فعال اجتماعی میرود تا از دیگر فعالان زهر چشم بگیرد. اما هر بار که یک مبارزی به زندان میافتد و یا به چوبه دار آویخته میشود دلاوری دیگر پرچم او را بدست میگیرد! توماچ صالحی را به اسارت میگیرند و شکنجه میکنند پرچمش را هنرمندان دیگری مانند سامان یاسین و وفا دار بدست میگیرند تا بسهم خود راوی قصه های پر غصهِ تمام زجر کشیدگان این سیستم ظالمانه باشند؛ از ایثار گر تا مالباخته تا بازنشسته و معلم و کارگر تا آن که ” دم زندان منتظره” تا آن که ” زیر حُکمه و مضطربِ” تا آن بچه “بی شناسنامه”. براستی هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره هاست!
جا دارد دوباره تاکید کنیم که تجمع اعتراضی بازنشستگان در روز سه شنبه ۱۷ بهمن تبلوری بود از جامعه ای پویا و زنده که هر لحظه در انتظار فرصتی است تا دو باره و با خیزشی دیگر کُل این سیستم تا دندان فاسد و چپاولگر را بزیر بکشد. باید با اعتصابات سراسری و بخصوص در مراکز بزرگ تولیدی به همراه اعتراضات و تجماعات خیابانی و هم چون دریایی خروشان این کاخ ظلم و ستم و این سیستم ضد انسانی را بزیر کشید و بر روی آن جامعه ای مبتنی بر برابری و آزادی و رفاه همگی بر پا نمود!