کارگرانی که همهی پسانداز خود را دادند تا خانهدار شوند
این کارگران که هر از چندگاهی برای اعتراض به ۱۸سال بلاتکلیفی جمع میشوند؛ میگویند «۱۸ سال پیش به امیدِ خانهدار شدن یک قطعه زمین در پاکدشت خریدیم اما خانهدار که نشدیم هیچ، سرمایهمان هم به باد رفت. الان فقط یک سندِ تک برگ داریم…»
۱۸ سالِ پیش که قیمت سکه کمتر از ۱۰۰هزار تومان بود و قیمت دلار کمتر از هزار تومان، زمانی که خانهدار شدن برای کارگران هنوز به رویایی دستنیافتنی تبدیل نشده بود و با پسانداز و وام و قرض میتوانستند خانهای هرچند کوچک برای خود بخرند، اتحادیه تعاونیهای مسکن کارگران پاکدشت بالای ۹۰هکتار زمین خرید تا برای اعضای خود که بیشتر از کارگران بودند، خانه تهیه کند.
کارگران هر چه پسانداز داشتند، فروختند تا عضو اتحادیه شوند و صاحب زمین؛ «فکر میکردم زمین که بخرم دیگر تمام است؛ صاحبخانه میشوم. نمیدانستم بعد از ۱۸ سال باید با زن و بچه مقابل ریاستجمهوری و وزارت راه و مجلس و اتحادیه جمع شویم و فریاد بزنیم که اجازه بدهند روی زمینهایمان خانه بسازیم! هرچه فریاد میزنیم هم دستمان به جایی نمیرسد. به کدام مسئول بگوییم که ما آن زمان برای خرید این قطعه زمین هرچه داشتیم و نداشتیم را گذاشتیم…»؛ اینها را یکی از صاحبان قطعه زمینهای پاکدشت به ما میگوید؛ او کارگر کورهپزخانه است.
شاید اگر پولشان را برای خرید زمینها نمیگذاشتند، همان ۱۸سال پیش که حقوق کارگران به اندازهی امروز بیارزش نشده بود و هنوز امکانی برای پسانداز وجود داشت، میتوانستند زودتر صاحبخانه شوند. «جانمان به لبمان رسیده. اگر به جایِ پولی که ۱۸ سال پیش بابت این زمین دادم هر چیزِ دیگری خریده بودم، الان هزار برابر شده بود…»
برخی از کارگران زمینها را به قیمت ناچیز واگذار کردند. یکی از این کارگران میگوید: «کارگر هستم، نه سرمایهدار که زمین بخرم و یک گوشه رها کنم تا گران شود. روزی که این زمین را خریدم، طلاهای همسرم را فروختم و از هرکس که میتوانستم قرض کردم… میگفتم اول زمین را بخرم بعد به مرور میسازم و خانهدار میشوم. حالا میگویند کارشکنی میکنند و نمیگذارند ساخت و ساز انجام شود.»