♦️ مازیار سیدنژاد پاسخ میدهد
🔹 ۶۸ سال از شانزده آذر سال ۱۳۳۲ روزی که سه دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران(مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و آذر شریعترضوی) توسط گلوله های نیروهای امنیتی حکومت پهلوی بخاک و خون غلطیدند میگذرد. این روز کماکان توسط مردم آزادیخواه و برابریطلب بویژه توسط دانشجویان چپ و رادیکال گرامی داشته میشود. ولی آنچه مسلم است جنبش دانشجویی از سال ۱۳۳۲ تا کنون فراز و نشیب هایی زیادی را طی نموده است. خصلتنمای جنبش دانشجویی در سال ۱۳۳۲ چه بود؟ تاثیر جنبش های دیماه سال ۹۶ و آبان سال ۹۸ بر جنبش دانشجویی چه بوده است؟ جنبش دانشجویی در حال حاضر در کجا ایستاده است؟ برای پاسخگویی به سوالاتی نظیر اینها اتحادیه آزاد کارگران ایران به سراغ مازیار سیدنژاد رفته است که نظر شما خوانندگان عزیز را به این گفتگو جلب میکنیم.
سوال اول: در یک نگاه کلی چه تفاوتی بین جنبش دانشجویی در مقطع سال ۱۳۳۲ و مقطع کنونی میبینید؟ در طی این سالها، جنبش دانشجویی چه فراز و نشیب هایی را طی کرده است؟
مازیار سیدنژاد: روز دانشجوی ۱۳۳۲ بر بستر یکی از هولناکترین ایام تاریخ ایران میباشد. کودتای ۲۸ مرداد کودتایی بر عیله دولت مصدق و در واقع علیه جنبش ملی کردن نفت و خشمگین از رشد شتابان نیروهای چپ و آزادیخواه بود. در واقع ۱۶ آذر اعلام انزجار و مبارزهی دانشجویان پیشرویی بود که بر علیه دیکتاتوری شاه و اربابان امپریالیست آن پا پیش گذاشته بودند. فضای سال ۳۲ فضای چپ و رشد حزب توده بود که آن زمان نقش مترقی داشت و کاملا با فضای امروز متفاوت بود. اما امروز بخاطر سرکوبها و فشارهای امنیتی اگرچه جنبش دانشجویی همچنان موجود است و فعالیت میکند ولی به عقب رانده شد که این امر به دلایل مختلفی متکی میباشد که از آن جمله میتوان به نبودن یک قطب انقلابی پیشرو و افول جریانات چپ بعد از فروریختن اردوگاه سوسیالیست در شوروی و کودتای رویزیونیستی بعد از مرگ مائو و شکست انقلاب چین و همچنین نداشتن یک پاسخ مناسب به این موضوع و عدم یک جمع بندی انقلابی بعد از شکست انقلاب ۵۷ در سطح نیروهای چپ اشاره کرد اگرچه ، نباید نقش سیستم حاکم را نیز از یاد برد ، حاکمیت در تمام این سالها سعی کرد از همان ابتدای روی کار آمدن با اقداماتی ،مانند انقلاب فرهنگی و ایجاد نهادهای موازی و وابسته مثل انجمن های اسلامی در داخل و خارج کشور و بسیج دانشجویی در داخل دانشگاه ها و بعدها نیز با تشکیل نهاد دفتر تحکیم وحدت فضای دانشگاه را به نفع خود مصادره کند و این اقدامات تاثیرات خود را بر بدنهی دانشجویی گذاشته.
خوب جنبش دانشجویی را میتوان به دورههای مختلفی تقسیم کرد.
دههی چهل که اوج شکوفایی جنبش چپ در درون جنبش دانشجویی با ایجاد کنفدراسیون دانشجویان و محصلین خارج از کشور بود که بعدا از دل آن کنفدراسیون احیا درآمد که مشخصاً نمود سیاسی خود را در انقلاب ۵۷ بروز داد.
دهه ی شصت که با انقلاب فرهنگی با هدف پاک سازی فضای دانشگاهها از اندیشههای مترقی و چپ و با اخراج و دستگیری دانشجویان و اساتید مترقی و نهادینه کردن فضای سرکوب و خفقان بود.
تیر ۷۸ که بر بستر فضای اصلاح طلبی بعد از دو خرداد شکل گرفت و با اعتراض به بستن روزنامه سلام و سرکوب کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸ خود را بروز داد.
سال ۸۲ که بربستر مبارزات و رشد یابی اندیشه چپ بعد از سالهای سرکوب ۶۰ خود را بروز داد و یکبار دیگر گفتمان و رادیکالیسم چپ را در جنبش دانشجویی به منصه ضهور گذاشت که اوج آن در حرکتهای روز دانشجو در ۱۶ آذر و ۱۳ آذر سالهای ۸۵ و ۸۶ و اعلام حضور تشکل مستقل دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و دیگر جریانات دانشجویی چپ به عنوان صدای غالب دانشگاهها بود.
سال ۸۸ که عموما بر بستر سرکوب جنبش دانشجویی سالهای قبل و فضای انتخابات ۸۸ و حوادث آن شکل گرفت و بیشتر طرفداران آن دانشجویان طیف جنبش سبز بودن.
اما دهه ۹۰ ظهور طیف جدیدی از دانشجویان که با انتقاد و نقد از جنبش رادیکال سالهای ۸۵ و ۸۶ و جریان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و اینکه تحزبگرایی موجود دراین سالها باعث ضربه به جنبش دانشجویی شد حول جنبش صنفی و سیاستهای صنفی گرایی شکل گرفت که بیشتر معطوف به فضای بعد از جنبش سبز و چرخش و تغییر خط تعدادی از دانشجویان چپ به سمت خط راست و دولت روحانی شکل گرفت که اعتقاد دارند فضای دانشگاه و مبارزات دانشجویی صنفی است و هر کار صنفی سیاسی است …!؟
سوال دوم: آیا میتوان از گرایشات مختلفی در جنبش دانشجویی نام برد؟ در حال حاضر این گرایشات کدامند؟
مازیار سیدنژاد: در حال حاضر به طور واقعی نیروهایی که بتوان از آنها نام برد دانشجویان پیشرو اصفهان ، دانشجویان انجمن صنفی دانشگاه تهران و علامه و دانشجویان طیف عدالت خواه که وابسته به نهادهای امنیتی می باشند.
سوال سوم: تاثیرات متقابل جنبش دانشجویی و جنبش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ را چگونه بررسی میکنید؟
مازیار سیدنژاد: اگرچه در دی ماه ۹۶ شعارهایی از طرف دانشگاه مثل شعار اصلاح طلب ، اصولگرا دیگه تمام ماجرا داده شد ولی در آبان ۹۸ این خود اعتراضات مردمی بود که بیشترین تاثیر را بر جنبش دانشجویی داشت و با پیش گذاشتن خواستها و شعارهای رادیکال و متفاوت از شعارهای صنفی عبور کرد و عملا این جنبش دانشجویی بود که تبدیل به دنبال روی این اعتراضات مردمی شد. البته دلیل آن هم نداشتن برنامه و افق سیاسی از طرف همین جریانهای صنفی غالب بر دانشگاهها بود .یعنی بجایی تاثیر رادیکال بر جنبش اجتماعی مردم و روشن کردن افق مبارزات مردمی خود به دنبالهروی آن تبدیل شد.
سوال چهارم: آینده جنبش دانشجویی را چگونه میبینید؟ آیا این جنبش میتواند بههمراه جنبشهای دیگر نقش مهمی در تحولات اجتماعی پیش رو بازی کند؟
به نظر من جنبش دانشجویی تا زمانی که بر روی همین خط صنفی پیش برود نه تنها نمی تواند به عنوان یک جنبش رادیکال نقش بازی کند بلکه از تمام دستاوردهای که به یمن مبارزات فراگیر گذشته بدست آورده افول خواهد کرد و علیرغم شعارهایی مثل فرزند کارگرانیم کنارشان می مانیم که در نگاه اول خوب و رادیکال می باشد ولی در پس خود یک خط مشخص را دنبال میکند و آنهم دنبال روی از جنبش کارگری است. در صورتی که جنبش دانشجویی به عنوان بخش آگاه جامعه نقش پخش آگاهی و پلاریزه کردن جامعه را بر عهده دارد و دارای خواست های مشخص است. جنبش دانشجویی هیچ گاه یک جنبش صنفی نبوده و تمام تاریخ مبارزات آن این را مشخص به یاد میآورد که یک جنبش سیاسی رادیکال بوده و با این سیاست و خط اکونومیست همیشه مرزبندی مشخص داشته . من آینده جنبش دانشجویی را اگر از این خط رفرمیستی عبور کند و به خط اصلی خود بازگردد روشن میبینم البته این امر مستلزم مبارزه ی فراگیربا پیش گذاشتن یک خط و سیاست پیشرو است که وظیفه دانشجویان آگاه و پیشرو در دل جنبش دانشجویی است .
جنبش دانشجویی می تواند با بردن آگاهی طبقاتی و سیاسی و نه آگاهی خودبخودی به میان دیگر جنبش های اجتماعی نقش ویژه ای در پیش برد مبارزات رادیکال آینده ایفا کند و همراه و همگام دیگر جنبش های اجتماعی اعم از زنان ، کارگران ، معلمان ، بازنشستگان ، پرستاران ، محیط زیست و دیگر اقشار جامعه نقش بسزایی در تغییر شرایط جامعه بازی کند.