✍️ مرتضی شریفی
کارنامه سیاه صولت مرتضوی وزیر کار شارلاتانی که بجز دروغگویی و پایمال کردن هرچه بیشتر حق و حقوق کارگران کار دیگری برای آنها انجام نداد برای همیشه در خاطره کارگران ثبت خواهد شد! ادامه هرچه بیشترسرکوب مزدی کارگران، گسترش هر چه بیشتر قراردادهای موقت و سفید امضا و رشد چشمگیر حوادث کار و یا بعبارت بهتر کشته شدن و یا نقص عضو بدن کارگران درمحیط های کاری بخصوص در معادن کشور، اینها و دیگر لطمات جبران ناپذیر به زندگی و معیشت کارگران در زمان زمامداری مرتضوی آن چیزی است که کارگران هرگز فراموش نخواهند کرد!
اخیرا مرتضوی در یک نشست خبری و با وقاحت تمام ادعا کرده است که در طول “تاریخ سابقه نداشته” به اندازه دولت شهید رییسی نسبت به حقوق کارگران اهتمام شده باشد و اینکه “ما برابر با تورم افزایش حقوق داشتیم”. اینکه جناب مرتضوی با چه شامورتی بازی به این نتیجه رسیده است که در زمان زمامداری او حقوق کارگران به اندازه تورم افزایش یافته توجه هیچ کارگری را جلب نمیکند و فقط آنرا به حساب شارلاتانیسم همیشگی او میگذارند.
واقعیت آنست که این اراجیف و این آمارسازیها در زمانی از دهان مرتضوی بیرون میریزد که بنا به گفته بسیاری از کارشناسان و برخی نمایندگان مجلس خط فقر در سال گذشته در تهران به اندازه سی میلیون تومان و در شهرستانها نیز معمولا بیست درصد برآورد شده است. البته باید اشاره کنیم که خط فقر واقعی در امسال بسیار بالاتر از آنست و ای ندر حالی است که حداقل دستمزد برای یک کارگر مجرد در سال ۱۴۰۳ مبلغ کمی بالاتر از هفت میلیون تومان تعیین شده است.
علاوه بر این، واقعیت تلخ زندگی کارگران خود بهترین گواه بر این شارلاتانیسم جناب مرتضوی است. بنا به گزارشی در روزنامه “کار و کارگر” وابسته به خانه کارگر در تیرماه امسال قیمت دو کیلو میوه تابستانی از دستمزد روزانه کارگر بیشتر است. در این گزارش هم چنین آمده است از آنجاییکه تامین هزینههای مسکن و اقلام ساده خوراکی به کارگران فشار آورده، خانوادههای کارگری به ارزانخری روی آوردهاند و ارزانخری نتیجهای جز ناتوانیهای جسمی و روحی ندارد. “در سالهای اخیر،قابلیتهای جسمی و روحی طبقه کارگر افول کرده است”. این شرایط بغرنج، تبعات دردناک کمی ندارد؛ کاهش نرخ زاد و ولد، پایین آمدن بهرهوری و رشد حوادث مرگبار شغلی، از “نتایج تلخ همین شرایط” است.
در همین جا باید یادآوری کنیم که ارایه آمارهای دروغین منحصر به این وزیر کار نیست. حکومت جهموری اسلامی همواره سعی کرده است با دستکاری در آمار حقایق را وارونه جلوه دهد تا بتواند از زیر بار مسئولیت خود در برابر کارگران و دیگر اقشار محروم جامعه شانه خالی کند. نمونه اخیر این دروغ گویی و جعل آمار مربوط به صدور اطلاعیه خزانهداری کل کشور، بعنوان بخشی از وزارت اقتصاد و دارایی، است که در آن میزان بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی در پایان سال ۱۴۰۰ را، معادل ۱۶۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود. این خبر در زمانی منتشر میشود که آمارهای حکومتی خبر از بدهی “غیر قابل باور” ۷۰۰ هزار میلیاردتومانی دولت به این سازمان را میدهند و یا نایب رئیس کانون عالی بازنشستگان کشور، میزان “مطالبات فعلی” تامین اجتماعی از دولت را “افزون” بر ۸۰۰ هزارمیلیارد تومان اعلام کرده است.
واقعیت آنست که شارلاتانیسم و دروغ گویی دست اندرکاران حکومتی همواره در هم تنیده با فساد سیستماتیک در کلیه ارگانهای حکومتی بوده است. بعبارتی دیگر، شارلاتانیسم و دروغ گویی دست اندرکاران حکومتی مجوزی برای ورود آنها به باندهای فاسد حکومتی برای چاپیدن و به تاراج بردن زندگی و معیشت مردم زحمتکش است.
همانطور که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد ادامه و افزایش قراردادهای موقت و سفید امضا و در نتیجه آن ادامه عدم امنیت شغلی کارگران از دیگر اثرات خانمان سوز در زمان زمامداری مرتضوی در پست وزارت کار بوده است. بنا بر گزارش رسانه های نزدیک به حکومت بیش از ۹۷ درصد قراردادها در کارهای با ماهیت مستمر موقتی و حتی سفیدامضاست!
قراردادهایی که به کارفرمایان دولتی و بخش خصوصی اجازه میدهد که با کارگران خود به مثابه بردگان رفتار کنند. کارگران حتی از اندک مزایای قانونی مندرج در قانون کار محروم شوند؛ بخاطر ترس از عدم تجدید قرارداد تن به بدترین شرایط کاری بدهند؛ مجبور به دادن سفته و دادن تعهد کتبی به کارفرما شوند که در آن قید شده “هیچ طلبی از کارفرما ندارم”. هم چنین، نمونه های بسیاری حکایت از آن دارد که کارگران مبارزی که درصدد حق خواهی از حقوق خود و دیگر همکاران خود شده اند تهدید به اخراج، حذف اضافه کاری و در نهایت قراردادهای آنها تمدید نشده و یا بعبارت بهتر از کار اخراج شده اند.
تا آنجاییکه به خودکشی و یا کشته شدن کارگران بخاطر عدم امنیت شغلی و سختی کار برمیگردد کافی است به خودکشی چهار نفر از کارگران پتروشیمی ارغوان گستر که در چند هفته اخیر رسانه ای شده اشاره کنیم. در پاسخ به مرگ این چهار کارگر “کارفرمای مادر” در جوابیهای مدعی میشود اینها پیمانکاری بودهاند و قراردادشان با شرکت پیمانکار تمام شده است و لذا “به پتروشیمی هیچ ارتباطی ندارد!”
علاوه براین و در همین تابستان، اخبار متعددی از مرگ یا نقص عضو کارگران حتی کارگران نوجوان زیر ۱۸ سال منتشر شده که به دلیل فقدان بازرسی کار و عدم سرکشی به کارگاههای دایر سراسر کشور جان خود را به آنی از دست دادهاند یا برای تمام عمر، ناقصالعضو و خانهنشین شدهاند. اگر یک نمونه ساده بخواهیم، قطع دست یک کارگر ۱۴ساله به نام «کمیل بهرامی» هنگام کار در معدن شاهسنگ ارجین شهرستان سلطانیه در تیر ماه امسال، بهترین گواه این ادعاست. دست این نوجوان که برخلاف تمام قواعد و مقررات در سن ۱۴ سالگی در یک شغل پرخطر در معدن اشتغال داشته است، از کتف قطع شد و او فقط به خاطر سودجویی یک کارفرما، تا پایان زندگی رنجور و علیل باقی ماند.
در این جا باید به این مسئله مهم هم اشاره کنیم که قراردادهای موقت و سفید امضا و عدم امنیتی شغلی حاصل از آن نه تنها زندگی میلیونها کارگر و خانواده آنها را به تباهی میکشاند بلکه استانداردهای زندگی برای هر انسان شریف و مزدبگیری را پایین می آورد و باعث فقر و فلاکت و گسترش هرچه بیشتر انواع و اقسام ناهنجاری ها اجتماعی در کل جامعه میشود! دولت و کارفرمایان از این شرایط بردهواری که بوجود آورده اند بعنوان چماق و اهرمی بر سرِ کل جامعه و برای خاموش کردن هرگونه صدای حق طلبی و آزادی خواهی استفاده میکنند.
این نوشته مرور کوتاهی بود بر قسمتی از کارنامه سیاه صولت مرتضوی بعنوان وزیر کار دولت سیزدهم.
در پایان باید گفت صرفنظر از آنکه چه دولتی و چه وزیر کاری زمام امور را بدست بگیرد کشتی بِگِل نشسته حکومت هر روز بیش از روز قبل در گِل فرو میرود و حاصل آن بجز فقر و بیکاری، عدم امنیت شغلی و اقسام ناهنجارهای اجتماعی برای کارگران و دیگر اقشار زحمتکش جامعه ندارد. اما تنها در پرتو اتحاد و همبستگی همه مزدبگیران و ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و دیگر اقشار اجتماعی است که میتوان بسوی تغییرات بنیادی در کشور حرکت کرد و جامعهای بر مبنای آزادی و برابری و رفاه همگانی ایجاد نمود.
✍️ مرتضی شریفی