۹ فروردین, ۱۴۰۳

بکتاش با پاهایی در غل و زنجیر به تخت زندان بسته شده بود

بکتاش با پاهایی در غل و زنجیر به تخت زندان بسته شده بود

در سوگ بکتاش آبتین

نالم ز دل چو نای من اندر حصارٍ نای
پَستی گرفت همت من زین بلند جای
“مسعود سعد سلمان”

شاعر دهانش دوخته شد.
بکتاش آبتین قلم از دست فرو گذاشت.

سرودن شعر “حبسیه” یا زندان‌نامه‌ها را مسعود سعد سلمان قرن‌ها پیش در قلعۀ خوفناک “نای” که در آن زندانی بود و شکنجه می‌شد، آغاز کرد.

دریغ و درد،
در سرزمین ما هنوز سرنوشت اهل قلم و اندیشه با سرنوشت مسعود سعد سلمان گره می‌خورد؛
هنوز قلم شاعر شکسته، دهانش دوخته و سنگ مزار او خرد می‌شود.

همین دیروز بود،

بکتاش با پاهایی در غل و زنجیر به تخت زندان بسته شده بود و با کتابی در دست شعر می‌خواند.

صدای او را نشنیدید؟
از دوردست نمی‌آید،
پشت در است.

دبیرخانه و داوران جایزه مهرگان ادب و علم
۱۸ دیماه ۱۴۰۰

امضاکنندگان:

حسین آتش‌پرور
قباد آذرآیین
جواد اسحاقیان
هلن اولیائی‌نیا
مانی پارسا
کرم‌رضا تاجمهر
مژگان جمشیدی
آرزو چربدست
ابوالفضل حسینی
محمد درویش
مژده دقیقی
علیرضا زرگر
فرزان سجودی
پروین سلاجقه
سودابه سلگی
هوشنگ ضیایی
عنایت سمیعی
علیرضا سیف‌الدینی
لیلا صادقی
مهدی غبرایی
اسماعیل کهرم
سیاوش گلشیری
عبدالحسین وهاب‌زاده

 

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو شاخص

دسته ها