۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳

دو فرهنگ

دو فرهنگ

✍️مراد ظهرابی

*هر آنچه سخت و استوار است، دود می شود و به هوا می رود*.

انقلاب ۵۷، با دو پندار سرانجام یافت:

پندار انقلاب کنندگان( جامعه ی عمومی) که می دانست *چه نمی خواهد*- استبداد ستم شاهی را-، اما *نمی دانست* چه می خواهد .

پندار رهبران انقلاب که می دانستند چه می خواهند- *قدرت را*.

فارغ از منافع ذینفعان جمهوری اسلامی، انقلاب ذخیره های خلاقانه ی اجتماعی بسیاری را، در حاشیه های اجتماعی آزاد کرد.

این آزادی انرژی های خلاقانه، و آن کسب قدرت سیاسی،  دو فرهنگ را، در بستر جامعه، به صحنه ی زندگی واقعی، وارد نمودند:

فرهنگ مطالبه گریِ آزادی، رفاه و شادی برای جامعه ی عمومی. 

فرهنگ‌نظام سیاسی حاکم شده.

حکومت کنندگان، از همان روز ۲۲ بهمن، فرهنگ پنداری، گفتاری، و کرداری تمامی پیشینیان در قدرت را پیشه کردند:

تقسیم سرمایه های ملی به نفع گروه اقلیت در قدرت. 

در نتیجه ، پایه های هنجارهای اجتماعی بین طبقات اجتماعی و خود را، دچار تزلزل نمودند.

 

جامعه اما،  در طول تاریخ نوین معاصرش، همواره با فرهنگ صبر و عقل، به گفتمان با قدرت پرداخت. گفتمانی که در دوران تدارک انقلاب، بین مردم و رهبران، به وجود آمده بود.

 حاکمیت، بدون اعتنا به این گفتمان مشترک، بنا بر فرهنگ تمامی حکومت کنندگان ماقبل خود، نه تنها به آن هنجار اجتماعی گفتمان مشترک پشت کرد، بلکه با تمامی ابزارهای در دسترس اش، در مقابل گفتمان مشترک ایستاد.

قطعا ، تقابل دو فرهنگ،  در امر واقعی زندگی،  به فرو پاشی اجتماعی رابطه ی جامعه ی عمومی با قدرت می انجامید.

اگر جامعه ی عمومی، در دوره ی تدارک انقلاب، بر اساس ترس   ناشی از جهل، ناهنجاری های اجتماعی حکومت پیشین را تحمل کرده بود، در دوران پس از انقلاب، با غلبه بر ترس، زدودن جهل ناشی از آن، آگاهی اجتماعی را *با صبر و عقل*  خلاقانه، در خود‌ نهادینه کرد، و همواره بر پایه ی هنجار  گفتمان مشترک، آزادی و عدالت اجتماعی را، مطالبه نمود. 

اما کانون سخت قدرت، بر اساس منافع ذینفعان در قدرت، فرهنگ ناهنجار عدم پاسخگویی را تداوم بخشید.

امروز امر ناهنجار فروپاشی اجتماعی، امری قطعی شده است.

جابجایی مهره های خشونت پندار، برای جلوگیری از این فروپاشی اجتماعی، امری مستعجل است.

تقابل دو فرهنگ صبر و عقل و فرهنگ خشونت و حذف، بازگشت ناپذیر شده است. 

چراکه دسترسی طبقات اجتماعی( زحمتکشان ، اندیشمندان و کنشگرانش ) به شجاعت ناشی از آگاهی،  سر ایستادن ندارد .

فارغ از تحمیل ناخواسته ی هزینه های سنگین و هولناک مادی – معنوی بر جامعه ی عمومی، امر تغییر در توازن قوا قطعی است.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو شاخص

دسته ها