🔶در گفتگوی ایران فردا با پروین محمدی*
▪️ به مناسبت اول ماه مه “روز جهانی کارگر”
1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
با “گرامی باد اول ماه مه “روز جهانی کارگر “باید بگویم مطالبه افزایش دستمزد و چگونگی تعیین آن سالهاست که به شکل سراسری از طرف کارگران مطرح شده است به همین جهت نمایندگان منتسب کارگری در شورای عالی کار که چندین سال است موظف به تعیین حداقل نرخ سبد معیشت خانوار کارگری شده و تحت فشار افکار عمومی(مزدبگیران) مجبور به پاسخدهی نیز هستند ، امسال تحت فشار اعتراضی نتوانستند مضحکه ی همیشگی را به اجرا درآورده و حاضر به امضای مصوبه مزد نشده و جلسه شورای عالی کار را ترک کردند. کارگران بخصوص از سال ۸۶ به این سو ،اعتراضات بزرگی را به شکل جدی و سراسری سازمان دادند. یکی از برجسته ترین اعتراضات حول افزایش دستمزد ، در سال ۹۱ تا ۹۳ اتفاق افتاد که اتحادیه آزاد کارگران ایران طومار ۴۰ هزار امضا را از کارگران مجتمع های بزرگ تولیدی ۵ استان جمع آوری کرد و با تحویل هر ۱۰ هزار امضا ، تجمعاتی در مقابل مجلس و وزارت کار برگزار کردند و خواهان پاسخ جدی از طرف حکومت بودند.
این اعتراض آنچنان عمومی شده بود که اکثر روزنامه های رسمی کشور ، حتی در صفحه اول خود به آن پرداختند. به طوری که وزیر کار وقت به همراه هماهنگ کنندگان این طومار، به کمیسیون اجتماعی مجلس فراخوانده شدند و مسئولین مربوطه را مجبور به پاسخ دهی کردند. این طومار و تجمعات، مسئله تعیین دستمزد را به چالش سراسری بین کارگران و دولت تبدیل نمود. بر همین بستر هماهنگ کنندگان این طومار در روز جهانی کارگر سال ۹۳ ، فراخوان تجمع در مقابل وزارت کار را دادند و حکومت از ترس اعتراضات گسترده تر کارگری قبل از روز اول ماه مه به منزل هماهنگ کننده های این طومار (جعفر عظیم زاده ، جمیل محمدی ، شاپور احسانی راد و پروین محمدی) حمله و آنان را دستگیر و به احکام طويل المدت محکوم نمود.
اگر مسئله حداقل دستمزد در طی این سالها نتوانسته به مسئلهی اصلی اعتراضات گسترده کارگری تبدیل شود فقط به دلیل سرکوب شدید حکومت بوده است که تمامی کارگران و فعالان برجسته تشکیل دهنده تشکلات مستقل کارگری ( سندیکای شرکت واحد تهران ، سندیکای هفت تپه ، اتحادیه آزاد کارگران ایران و تشکلات دیگر که نحیف تر بودند ) را با اخراج و زندانهای طويل مدت مورد تعرض شدید قرار داده و تاکنون نیز این سرکوب متوقف نشده است.
جنبش کارگری و دیگر جنبش های مطالباتی و اجتماعی علی رغم توده گیر بودنشان به دلیل فشار سرکوب و نبود حق ایجاد تشکل و تحزب در کشور عملا نتوانسته اند به چنان نیروی بزرگی تبدیل بشوند که به طور موثر و تعیین کننده حکومت را وادار به عقب نشینی کنند. اما تا آنجایی که به مبارزات کارگری حول دستمزد برمیگردد توانسته است در مقاطعی اعتراض خود را به شکل سراسری مطرح کند و به غیر از نمونه ی طومار ۴۰ هزار امضا در دو سال گذشته کارگران پروژه ایی نفت در سراسر کشور اعتصابات و تجمعات باشکوهی حول محور دستمزد سازمان دادند و به پیروزیهایی نیز دست یافتند.
2️⃣ آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟ برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
در ابتدا باید بگویم که مسئله دستمزد لزوما سندیکالیستی نیست. سندیکالیست”یک نگاه و نحله فکری در جنبش کارگری است همانطور که نگاه شورایی و نگاههای رادیکال تر در جنبش کارگری وجود دارد . جنبش کارگری با فعالیت هر بخشی از جریانات فکری ، اساسا توانسته در مقاطعی توجه افکار عمومی را به مسائل کارگری جلب کند. همانطور که در سوال بالا گفتم در زمان جمع آوری ۴۰ هزار امضا، همه نشریات رسمی کشور ، سایتها و خبرگزاریها به آن پرداختند و حکومت دید که این اعتراض دارد همه گیر میشود. در سال ۹۳ پس از فراخوان هماهنگ کنندگان این طومار ، دست به سرکوب گسترده زد و نیروهای اصلی و سازمان دهندگان این اعتراض اجتماعی را دستگیر کرد و به زندان های طويل المدت محکوم نمود . تا آنجایی که به حساسیت افکار عمومی برمیگردد کارگران در مقاطعی همچون سال ۹۳ و اعتراضات کارگران هفت تپه ، فولاد اهواز ، هپکو ، کارگران پروزه ایی نفت ، توانسته اند توجه افکار عمومی را به بیحقوقی کارگران جلب کنند.
در ضمن حساسیت افکار عمومی زمانی بر سر موضوعی برانگیخته خواهد شد که صاحبان آن مطالبه (طبقه کارگر و یا زنان و ….) بتوانند اعتراض خودشان را در ابعاد عظیم اجتماعی روی میز جامعه قرار دهند اما جمهوری اسلامی این فرصت را به جز مقاطعی از جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی گرفته و به این معنا آن حساسیت افکار عمومی جامعه، به طور مستمر وجود نداشته و ندارد .
3️⃣ نیروهای سیاسی در ایران عموما به مسئله حداقل دستمزد کارگران بی توجه هستند. نوع مواجهه فعالان کارگری با نیروهای سیاسی چگونه هست آیا چشم اندازی از ائتلاف میان نیروهای کارگری با نیروهای رادیکال سیاسی با توجه به راست زدگی عرصه سیاسی در ایران وجود دارد؟
واقعیت این است که جریان های چپ در میان نیروهای سیاسی موجود ، توجه زیادی به مسائل و مطالبات کارگران نشان داده است هر چند که حضور سازمانی در داخل کشور ندارند اما محافل چپ موجود در داخل کشور بشدت به موضوعات کارگری عکس العمل نشان داده اند و حتی در اعتراضات کارگری حضور داشته و حتی بخشی از سازمان دهندگان اعتراضات کارگری بوده اند/نیروهای سیاسی چپ در خارج از کشور نیز با توجه به امکاناتی که در اختیار داشتند به مسائل کارگری پرداخته و همیشه در کنار اعتراصات کارگری از آنها حمایت کرده اند.
درست میگویید ، جریانات و محافل و احزاب راست به مسائل و مطالبات کارگری نپرداخته و نمی پردازند . چرا که وظیفه شان پرداختن به مطالبات کارگری نیست. جریان های راست منفعتی در پرداختن به مطالبات کارگری و افزایش دستمزد آنان ندارند انها همیشه دنبال این بوده است که با دستمزد کمتری نیروی کارگر را به کار بگیرد. به این معنا مسائل و اعتراضات کارگری حساسیت جریان راست را تاکنون برنیانگیخته و در آینده نیز برنخواهد انگیخت. اما تا آنجایی که به جریان چپ که همیشه کنار جنبش کارگری بوده برمیگردد این حساسیت به مطالبات و اعتراضات کارگری بسیار قوی بوده است.
در پاسخ به قسمت دوم سوالتان باید بگویم این سوال به نوعی جریان چپ را در جنبش کارگری و سیاسی نادیده میگیرد. تا آنجایی که به جنبش های اجتماعی و عرصه سیاست برمیگردد ، اساسا فکر نمیکنم راست زدگی بر جریان سیاسی غالب باشد اتفاقا برعکس بخشی از جریان اصلاح طلبانه به گذر از وضع موجود رسیده و رادیکالیسم به مفهوم توجه به حقوق بنیادین نیروی کار رشد چشمگیری داشته است . اگر از منظر تشکلها و احزابی که حکومت به آنها مجوز فعالیت داده بخواهیم صحبت کنیم سوال شما درست است اما اگر از منظر فرآتری به وضعیت بنگریم روند تحولات و جریان های سیاسی کشور دچار راست زدگی نیست ( البته جریان راست هم از طیف های متنوع و گسترده ایی چون راست میانه ،راست افراطی ، راست متمایل به چپ و … تشکیل شده است) . در عین حال جنبش کارگری با توجه به تلاطمات سیاسی حاد در کشور دست به انتخاب سیاسی خواهد زد. البته نه به معنای ائتلاف با دیگر نیروهای سیاسی بلکه با توجه به سیر تحولات، بطور قطع جنبش کارگری بیش از پیش به عرصه تحولات سیاسی کشیده خواهد شد و بر این متن مابه ازای سیاسی مطالبات و آرمانهایش را مستقلا شکل خواهد داد.