۲۲ بهمن, ۱۴۰۳

“مقصر اصلی” در کشتار کارگران معدن طبس؟ “ساختارها” یا سیاستِ غارتگری و به بردگی مطلق کشاندن کارگران!

"مقصر اصلی" در کشتار کارگران معدن طبس؟ "ساختارها" یا سیاستِ غارتگری و به بردگی مطلق کشاندن کارگران!

✍️ مرتضی شریفی

احمد میدری وزیر کار دولت پزشکیان یک روز بعد از انفجار معدن طبس که منجر به کشته شدن ۵۲ نفر از کارگران این معدن شد اعلام کرد که “علت اعلام شده انفجار گاز بوده و حادثه غیرقابل پیش‌بینی بود”! اما این یاوگویی های وزیر کار بزودی بر ملا شد! همین چند روزپیش، دادستان عمومی و‌ انقلاب استان خراسان جنوبی و بازپرس پرونده‌ نتیجهِ تاکنونی تحقیقات در معدن را “نبود ایمنی” و این قصور را متوجه “مسئولان معدن” دانست. البته ناگفته نماند که اعلام نتیجهِ این “تحقیقات” زمانی اعلام و تایید شد که قبلا کارگران، کارکنان و اعضا و بستگان خانواده های کشته شده های معدن و خبرنگارانی که توانسته بودند “بدون افشای هویت رسانه‌ای خود” به ورودی بلوک C (محل اولیه نشت گاز و انفجار گاز متان) برسند در این مورد افشا گری کرده بودند.
این افشاگری ها نشان میدهد:
–سنسورهای حسگر گاز تنها در شرایطی که بازرس ورود می‌کرده، روشن می‌شدند!
–اگر به جای سنسور فردی که در دستان هر نفر ایمنی و مهندس HSE است، یک سنسور مرکزی هشدار دهنده مانند معدن زغالسنگ طبس و طرح تولید وجود داشت که بطور اتوماتیک با افزایش میزان گاز هشدار می‌داد، قطعاً تلفات حادثه به حداقل می‌رسید.
— در زمان بروز انفجار اولیه در بلوک C، شرکت متوجه حادثه شده اما هم چیزی به نام بیسیم برای انتقال اطلاعات به دیگر بلوک‌ها وجود نداشته و از طرفی چهل دقیقه قبل از سرایت و نشت گاز به بلوک B، مسئولان با علم به اینکه در یک بلوک فاجعه رخ داده، باقی بلوک‌ها را تخلیه نکردند! در آن چهل دقیقه بسیاری از افراد فرصت طلایی برای نجات خود را داشتند اما موفق به این کار نشدند.
–جمع کثیری از کارگران با حدود ۱۰ سال سابقه و پایین‌تر در اینجا حضور دارند. آن‌ها حتی یکبار هم آموزش وسایل ایمنی را به عمر خود ندیده‌اند، حتی نمی‌توانند به درستی از وسیله کمری خودنجات استفاده کنند. به گفته یکی از کارگران، “ابزار نجات ما آنقدر قدیمی و ناایمن است که بسیاری از کارگران حین کار از آن استفاده نمی‌کنند”.
در همینجا جا دارد  به دروغ گویی آقای محمد مجتهدزاده (مدیرعامل شرکت پیمانکار زغالسنگ معدنجوی طبس) و جواب یکی از اقوام یکی از کارگران کشته شده هم اشاره ای داشته باشیم:
–جناب مدیر عامل با تکذیب ادعای مطرح شده توسط برخی خانواده‌های کارگران متوفی درباره اینکه افراد اجبار شدند تا در معدن بمانند و در غیراین صورت می‌باید تسویه حساب می‌کردند، میگوید: ” اصلاً گاز متان بویی ندارد که کارگری بدون ابزار وارد شود و پس از گازسنجی با احساس خطر به کار ادامه دهد.”
و این هم جواب یکی از اقوام یکی از کارگران کشته شده که در حقیقت جواب تمام کارگران معدن است:
“حادثه ده شب رخ می‌دهد اما همه کارگران از ساعت ۷ شب متوجه نشت گاز شدند. برخی برای اینکه حرف کارگران را ضایع کنند و به سخره بگیرند، می‌گویند گاز متان بی‌بوست. درست است که بسیاری از کارگران هیچ آموزشی درباره گازها و خطرات نمی‌بینند و این باید اتفاقا بیشتر کارفرما را زیر سوال ببرد، اما ما آنقدر می‌دانستیم که این گاز بی‌بوی متان باعث سردرد و تهوع می‌شود و آثار گاز را بر جسم افرادی که بیشتر در محیط بودند، دیده‌ایم. لذا وقتی می‌گفتیم که احساس وجود گاز می‌کنیم، به آن معنا نبوده که متوجه متصاعد شدن بوی خاصی بودیم بلکه گاز را حس کردیم”.
در این میان، اما، جناب وزیر کار! که متوجه میشود با اعلام اینکه “حادثه غیرقابل پیش‌بینی بود” چه آبرو ریزیی به بار آورده! و بقول خودش در اولین مصاحبه به گونه ای “موضع گیری” کرده که “گلایه” بسیاری افراد از جمله دوستان نزدیکش را در پی داشته است! به صرافت کسب آبرویی برای خود میافتد!
جناب وزیر در یادداشتی در روزنامه شرق و تحت عنوان “مقصر کیست؟ به یاد شهدای معدن طبس” مینویسد که او بعنوان یک آبادانی و با کسب تجربه از متروپل آبادان نگران این بوده است که “مبادا آتش انتقام شعله ور شود” و بهمین خاطر معتقد بود که “باید مردم را به آرامش دعوت کنیم”. به عبارت درستتر جناب وزیر از ترس شعله ورشدن آتش انتقام کارگران به دروغگویی و عوام فریبی متوسل شده تا شاید بتواند آتش خشم آنها را خاموش کند!

اما جناب وزیر دیگر دیر بفکر اعاده آبروی ریخته شده خود افتاده بود! همانطوریکه در بالاتر توضیح داده شد به همت افشاگری های کارگران معدن، اعضای خانواده و اقوام کشته شدگان این فاجعه، و دیگر پرسنل معدن و به برکت مدیای اجتماعی پَتهِ جناب وزیر و دیگر دروغگویان منجمله مدیر عامل معدن بسرعت برروی آب ریخته شده بود.
دراینجاست که وزیر کار در مخمصه ی دیگری گیر افتاده و مجبور میشود که مقصرین این فاجعه دردناک را اعلام کند! اما این “مدعی العموم فقرا” و این بظاهر تئوریسین “وفاق ملی” که با رسالت آشتی دادن کارگران زحمتکش و سرمایه داران مفت خور بمیدان آمده است! حتی حاضر نمیشود نتیجه تحقیقات دادستان عمومی و‌ انقلاب استان خراسان جنوبی و بازپرس پرونده‌ را بپذیرد و اعلام کند که مقصرِ “نبود ایمنی” در معدن “مسئولین معدن” بوده اند. در عوض او در یاد داشت” مقصر اصلی کیست؟” مینویسد “مقصر اصلی ساختارها هستند…و باید آنها را اصلاح کنیم”.
باید به جناب وزیر گفت عوام فریبی و یاوه گویی دیگر بس است! شما تقصیر را به گردن عامل نا معلومی بنام “ساختارها” میاندازید تا کل این سیستم اقتصادی-سیاسیِ تا بن دندان فاسد و چپاولگری که بیش از چهار دهه است فقر و فلاکت روز افزون، دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، نبود ذره ای امنیت شغلی، قراردادهای موقت، ممنوعیت تشکلهای مستقل کارگری، غارت صندوقهای بازنشستگی را بر میلیونها انسان کارکن و زحمتکش تحمیل کرده است را از زیر ضرب نجات دهید. سیستم اقتصادی-سیاسی که تنها باندهای حکومتی، کارفرمایان و سرمایه داران مفت خور و چپاولگر هستند که از آن بهره مند میشوند.
جناب وزیرِ کاری که بدنبال “اصلاح ساختارها” هستید! به طرحها و راه کارهای پیشنهادی در برنامه ارایه شده خودتان به مجلس بعنوان نمونه ای از اصلاح ساختارهای مورد نظر خود نگاه کنید! شاید خودتان از اینهمه دروغگویی های خود شرمنده شوید!
“پیاده‌سازی و اجرای نظام مزد منطقه‌ای” و “تغییر نظام دستمزدی به کارمزدی” و “پیوند دادن بهره‌وری و مزد در بازار کار” این هاست نمونه هایی از اصلاحات ساختاری مورد نظر شما که وزرای ضد کارگر دیگری مانند صولت مرتضوی نتوانستند به این وقاحت و بی شرمی بعنوان برنامه پیشنهادی خود به مجلس ارایه دهند. خوانندگان محترم برای اطلاع بیشتر در مورد برنامه پیشنهادی میدری میتوانند به نوشته “میدری، وزیر کارِ  پزشکیان؛ “مدعی العموم فقرا” یا ادامه دهنده سیاستهای ضدکارگری وزرای پیشین” از همین نویسنده مراجعه نمایند.
در این جا باید اشاره کنیم که فاجعه کشته شدن ۵۲ کارگر معدن معدنچی نه اولین و نه آخرین فاجعه در معادن ایران خواهد بود. فاجعه معدن معدنچی در طبس لکه ننگی دیگری بود در پرونده حکومت سرمایه داران و کارفرمایان غارتگر در ایران و آنرا باید در کنار کشتار کارگران در دیگر معادن ایران نوشت؛ کشتار کارگران معدن “باب نیروز” زرند کرمان با ۱۱ کشته، کشتار کارگران معدن “یال شمالی” در طبس با هشت کشته، کشتار کارگران معدن “زمستان یورت” با ۴۳ کشته  و کارگران معدن “رزمجاه طرزه” در دامغان با شش کشته.
اینک ۵۲ کارگر معدن جان سپرده اند؛ نه اسامی آنها در بیلبوردی آمد! نه پنچ روز عزای عموی برایشان اعلام شد! نه سرد خانه ای داشتند و نه آمبولانسی! بدن های داغ آنها را بخاک سپردند! و این در حالی است که تمام اهالی طبس از غم این فاجعه عظیم به سوگواری نشسته اند.
اما اینهمه ظلم و بی عدالتی در حق  کارگران معادن و دیگر کارگران و مزد بگیران و تهی دستان در اقصا نقاط کشور همچون آتشفشانی خفته در دل کوه دیر یا زود فوران خواهد کرد و بار دیگر حماسه هایی همچون حماسه های سال های ۷۱ ، ۷۴، ۹۶، ۹۸ خلق خواهند شد.
تنها در پرتو اتحاد و همبستگی همه مزدبگیران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری و دیگر اقشار اجتماعی است که میتوان بسوی تغییرات بنیادی در کشور حرکت کرد و جامعه‌ای بر مبنای آزادی و برابری و رفاه همگانی ایجاد نمود.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو شاخص

دسته ها