۲۴ آذر, ۱۴۰۳

نصیحت مسعود پزشکیان به “دعوا” نکردن با “همدیگر” و مبارزه طبقاتی در دوران ریاست جمهوریش!

نصیحت مسعود پزشکیان به "دعوا" نکردن با "همدیگر" و مبارزه طبقاتی در دوران ریاست جمهوریش!

✍️ مرتضی شریفی

مسعود پزشکیان، رییس جمهور منتخب حکومت،  در اولین نشست خود با تعدادی از نمایندگان دست ساز کارگری و کانون‌های بازنشستگی گفت ما تلاش خواهیم کرد تا فردی با مشخصاتی که هم از “طبقه کارگر” باشد و همچنین عالم، آگاه و توانمند باشد را “انتخاب کنیم”. او همچنین و ضمن اشاره بر اهمیت همگرایی و اتحاد برای “برطرف کردن موانع تولید” تاکید کرد که “نباید کاری کنیم که ما با هم دعوا کنیم”.
سخنان پزشکیان در این جمع چیزی نبود بجز نشان دادن گوشهِ چشمی به خدمات سران خانه کارگر هم چون علیرضا محجوب و حسن صادقی که تمام تلاش خود را برای پیروزی پزشکیان، “رادمردی صادق و بی ریا” و از “تبار کارگران”، بکار بردند. اکنون که پزشکیان به مقام ریاست جمهوری رسیده است آنها، در عوضِ این تلاشها، خواهانِ آنند که وزیرِکاری از “طبقه کارگر” و یا بعبارت بهتر خواهانِ شریک شدن دارودسته خود در قدرت و تقسیم غنایم هستند. که البته پیدا کردن فردی از طبقه کارگر مانند وزیر کار ضد کارگرِ فعلی، صولت مرتضوی، که با نشان دادن دستهای “تاول” زده اش از دوران جوانی افتخار میکند که “خودم کارگر زاده ام” کار مشکلی نخواهد بود.
اما آنچه که در سخنان پزشکیان در این جمع قابل تامل است نصیحت او و یا بهتر بگوییم اخطار او به این نمایندگان دست ساز کارگری و کانون های بازنشستگی است که اختلافات آنها با دولت و کارفرمایان نباید منجر به “دعوا” و به مانعی بر سر راه تولید تبدیل شود.
در همین جا باید متذکر شویم که پزشکیان میتواند از اختلاف بین این نمایندگان دست ساز حکومتی و دولت و کارفرمایان بعنوان دعوا یاد کند. دعوایی که هیچ ربطی به کارگران ندارد. اما “دعوای” میلیون ها کارگر، بازنشسته و دیگر مزدبگیران جامعه با دولت و کار فرمایان در جای دیگری رقم میخورد. در خیابان! آنچه در خیابان و مراکز تولیدی میگذرد نه دعوا بلکه یک مبارزه طبقاتی است! مبارزه طبقاتی که یکطرف آن مزدبگیران جامعه و طرف دیگر آن دولت و کارفرمایان با تمام دستگاه های سرکوب شامل نیروهای نظامی و انتظامی، زندان ها و دستگاه های دروغ پراکنی حکومتی قرار دارند. جنگی بر سر مرگ و زندگی کارگران و دیگر مزدبگیران جامعه از یک طرف و چپاولگری و غارت زندگی و معیشت کارگران و دیگر مزدبگیران جامعه از طرف دیگر.
یکی از تبلورهای این جنگ طبقاتی مبارزه کارگران و بازنشستگان برای احقاق حقوق به غارت رفته خود در صندوقهای بازنشستگی منجمله صندوق تامین اجتماعی است. صندوقی که بدهی دولت به آن بالغ بر ۷۰۰ همت است. صندوقی که این روزها در رسانه های حکومتی از آن بعنوان “بمب ساعتی” یاد میشود. جنگ و دعوای واقعی در اینجاست که هزاران کارگر و بازنشسته هرهفته  در اقصی نقاط و در خیابانهای کشور فریاد میزنند”تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم”.
اما پزشکیان چه جوابی به نزدیک به پنجاه میلیون افرادی که تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی هستند خواهد داد!؟ همان جوابی که دیگر دولت‌ها دادند! همه تقصیرها را بگردن دولت های قبلی انداختن و در عین حال مقروض شدن بیشتر به این صندوق و یا همراه شدن با سر و صدای تبلیغاتی مجلسیان و ماموریت دادن به هیات “تحقیق و تفحص” دیگری برای دستگیری و مجازات دست اندرکاران و “مفسدین” در پرونده های مربوط به صندوق تامین اجتماعی و شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی معروف به شستا.
اما کارگران و بازنشستگان سالهاست که دیگر فریب این شامورتی بازیها را نمیخورند. آنها همه روزه به چشم خود میبینند که چگونه دزدان و غارتگران اموال مردم در تمامی ارگانهای دولتی و خصوصی منجمله صندوق های بازنشستگی و شستا چند روزی از دید مردم پنهان میشوند، در “هتل‌اوین” و یا در “بهشت” دیگری در کشور امارات در هتلها و آپارتمانهای لاکچری آن کشور منتظر رسیدگی به پرونده شان میمانند. تا اینکه آبها از آسیاب بیفتد و آنها نیز به ادامه دزدی ها خود!
واقعیت آنست در کشوری که رشوه خواری و فساد سیستماتیک نه یک عارضه بلکه تار و پود کل سیستم اقتصادی آنرا تشکیل میدهد و همگی دست اندرکاران حکومتی و علیرغم هر دعوای باندی و جناحی متعهد به حفظ این سیستم سراپا فاسد و غارتگر میباشند دیگر فرقی نمیکند چه فردی رییس جمهور این سیستم فاسد باشد. بعلاوه، در این سیستم فاسد هیچ فردی بدون ارایه کارنامه ای از سرکوب مبارزات مردم نمیتواند نردبان صعود برای رده های بالای این سیستم را طی کند. کارنامه پزشکیان چه در دوران اوایل انقلاب و چه در زمان نمایندگی او در مجلس و هم چنین مصاحبه های تلویزیونی او بخوبی نشان میدهد که او از این امر مستثنی نمیباشد.

در پایان باید گفت همه شواهد نشان میدهد که در دوران ریاست جمهوری پزشکیان کارگران و دیگر مزدبگیران در جامعه چاره ای بجز ادامه راه کنونی خود یعنی تجمعات خیابانی و اعتصابات در مراکز کاری ندارند.

اما تنها در پرتو اتحاد و همبستگی همه مزدبگیران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری و دیگر اقشار اجتماعی است که میتوان بسوی تغییرات بنیادی در کشور حرکت کرد  و جامعه ای بر مبنای آزادی و برابری و رفاه همگانی ایجاد نمود.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ویدیو شاخص

دسته ها