✍️جعفر عظیمزاده
پس از دور اول و دوم تلاش در میانهی خیزش انقلابی و خونبار مردم ایران در بین لابیهای قدرت در غرب برای شکلدهی به آلترناتیوی سیاسی از بالای سر آنان، که از فرانسه آغاز و با توئیتهای مشترک و برجستهسازی توئیت کنندهها به عنوان شاخصترین چهرههای اپوزوسیون!! جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد اینک دور سوم این تلاشها با بیعتگیری برای رضا پهلوی از میان ورزشکاران و هنرمندان و … شروع شده است.
علی کریمی یا کسان دیگر، میتوانستند با شیوههای مدرن امروزی پشت سر رضا پهلوی صف بکشند، اما آنان تحت لوای اعطای وکالت سیاسی به رضا پهلوی به اعلام بیعت با او روی آوردهاند تا پیشاپیش از سویی رقبای همجنس خود را حاشیهای و از سوی دیگر در ایران فردای جمهوری اسلامی پایههای شکلدهی به قدرت سیاسی از پایین توسط مردم را به قهقرا ببرند.
پر واضح است که آنان متوهمانه، دوستداران ورزشی و هنریشان را قبیله، و خویش را رئیس قبیله فرض گرفتهاند و به همین دليل قبل از مرگ خلیفه در حال احتضار، تصور کردهاند با قرار دادن امکانات قبیلهای خود در اختیار رضا پهلوی، میتوانند او را بر اریکه قدرت بنشانند.
چنین رویکردی، رویآوری به انتخابی قبیلهای از میان به اصطلاح “بزرگان قوم” از بالای سر مردمی متمدن و آزادیخواه و برابریطلب است که از یکصد و بیست سال پیش در مبارزه برای دفن مناسبات سیاسی ارباب رعیتی جنگیدهاند و اینک به لحاظ رشد فکری و سیاسی اجتماعی در چنان بلندایی از قله رفیع آزادیخواهی و برابریطلبی ایستادهاند که بطور اعجابآوری جهانی را در حمایت از خود به میدان آوردهاند.
آن چیزی که امروزه در صحنه تحولات سیاسی ایران جاریست یک “نه بزرگ و تاریخی” به شکلدهی به هرگونه قدرت سیاسی از بالای سر مردم است.
ایران امروز، ایران جنبشهای عظیم اجتماعی و مردمانی آگاه و توانمند است که بند ناف خود را از تکیه بر بالائیها و لابیهای قدرت در غرب و شرق بریدهاند و نگاهشان معطوف به آن جریان مبارزاتی و آزادیخواهانهای است که در میان کارگران، معلمان، زنان و دانشجویان و جوانان در طول سه – چهار دهه گذشته شکل گرفته است.
این جریان و شخصیتها و چهرههایش، مردمیترین و خالصترین جریان آزادیخواهی و برابریطلبی است که میتواند و در توانش است تا یک ایران نوین مبتنی بر بالاترین درجه از آزادیهای سیاسی اجتماعی و رفاه و شادی را پایهریزی کند.